جلال آریان در مرخصی استعلاجی به سر میبرد و در هواپیما راهی تهران است که پروین دختر دوستش سیروس روشن را ملاقات میکند. پروین برای جلال تعریف میکند که مدتی است پدر وی مفقود شده، و این که آیا جلال سراغی از او دارد؟ سیروش روشن، نقاش هنرمندی بوده که با دختر پولداری به نام آذر ازدواج میکند، ولی «آذر» چندان به او وفادار نبوده، و نهایتا نیز از او طلاق میگیرد. پروین دختر آنها با مادرش زندگی میکند ولی صمیمانه عاشق پدرش است. بعد از ملاقات در هواپیما، جلال نیز درگیر ماجرا شده و پا به پای پروین به دنبال پدر او سیروس است.
کتاب شهباز و جغدان