فرانسس الیزا هاجسون برنت (انگلیسی: Frances Hodgson Burnett; ۲۴ نوامبر ۱۸۴۹ – ۲۹ اکتبر ۱۹۲۴) نمایشنامهنویس و نویسندهٔ آمریکایی-انگلیسی بود. وی بیشتر به خاطر داستانهایش برای کودکان مشهور است؛ داستانهایی از جمله لرد فانچلری کوچک، پرنسس کوچک، و باغ اسرارآمیز.
فرانسس الیزا هاجسون برنت در سال ۱۸۴۹ در منچستر انگلستان متولد شد. وی از ۱۶ سالگی شروع به نوشتن داستان برای بزرگ سالان و کودکان کرد. دو داستان نخستین او، «لرد فانترلوی کوچک» و «پرنسس کوچولو» از محبوبیت جهانی برخوردار شدند. هر دوی این داستانها دربارهٔ کودکانی دوستانه و خوشاخلاق هستند که بچهها با خواندن داستان آنها از آنها درس میگیرند؛ ولی کتاب باغ سری، در مورد کودک بداخلاق و خشنی نوشته شد که گویی تنها مواجهه با چیزی حیرتانگیز، میتواند تغییری در اخلاق او بدهد. او در سال ۱۹۲۴، بر اثر مرگ طبیعی جان باخت. از روی داستان باغ اسرارآمیز فیلمهای زیادی ساخته شدهاند- که بی نقش در محبوبیت آیین کتاب نیستند.
ارمنگارد و لوتی همیشه نمی توانستند به دیدن سارا بروند. بیشتر وقت ها این کار خطرناک بود. باید ابتدا از بودن سارا در اتاقش مطمئن می شدند. بعد باید مراقب می بودند که آمیلیا هنگام بازرسی شبانه آنها را نبیند. برای همین، به ندرت سارا را می دیدند. زندگی سارا عجیب بود. گاهی در پایین، بیشتر از بالا احساس تنهایی می کرد. هنگام کار کسی با او حرف نمی زد. وقتی به خرید می رفت، هیکل کوچک حزن انگیزی بود که سبدش را به سختی می کشید و سعی می کرد کلاهش را در بادهای شدید بر سر نگه دارد. وقتی باران می بارید و خیسش می کرد، مردم بی توجه و با عجله از کنارش می گذشتند و این کارشان تنهایی اش را بزرگ تر می کرد.
زمانی که شاهزاده سارا بود، با آن کت ها و کلاه های قشنگ و دیدنی، با صورتی شاد و درخشان و همراهی و مراقبت مریت در کالسکه می نشست و توجه مردم را به خود جلب می کرد. مردم به تماشایش می ایستادند و تا مدت ها نگاهش می کردند و لبخند می زدند. این روزها کسی به سارا نگاه نمی کرد. انگار هیچ کس او را نمی دید. قدش بلندتر شده بود و با آن لباس نازک و قدیمی، مشکوک به نظر می رسید. از لباس های گرم و گران بها خبری نبود و باید آنچه را که داشت، تا آنجا که می توانست، می پوشید. گاهی وقت ها که در ویترین یا آینه ی مغازه ها خودش را می دید، خنده اش می گرفت و گاهی سرخ می شد و لبش را گاز می گرفت و می دوید.
در این مطلب می خواهیم درباره ی چگونگی به تصویر کشیدن «شخصیت های کودک» در داستان ها صحبت کنیم و درک بهتری را از ویژگی های آن ها به دست آوریم.
آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
بسیار زیبا و دلنشین است این کتاب داستان دختری قوی که با تمام سختیها روحیه خود را نباخته و از زندگی دلسرد نمیشود من خیلی این کتاب را دوست دارم
کتاب سارا کورو کتاب خوب و کلاسیکه 😇
من خود کتاب رو دارم عالی بهتر از این کتاب نیسسس