این کتاب هم از نظر ترتیب تاریخی، هم از لحاظ محتوی و تشخص زبان و هم به اعتبار محتوا و تبلور اندیشه، در مرز و حد میان کتاب های زمستان و از این اوستا است
مهدی اخوان ثالث از شاعران معاصر است که از کودکی به رغم عدم تمایل پدرش، با شعر و موسیقی زمان گذراند، او غزلسرایی قصیده سرایی و سرودن به سبک نو را در زندگی خویش آزمود، و مانند بسیاری از هنرمندان اهل قلم تجربه ی حبس به دلایل سیاسی را در دوران عمر خویش را داشت، پس از آزادی دیگر هرگز سیاسی نسرود، اما دگر بار نه به دلیل سیاسی بلکه به خاطر شکایت فردی در رابطه با یکی از نوشته هایش در روزنامه «ایران ما» راهی زندان شد. زندانی شدن او دردسرهای زیادی برایش افرید و خانواده اش را در تگنای مالی قرار داد. او در سال 1369 دار فانی را وداع گفت و مزارش هم جوار فردوسی است.مهدی اخوان ثالث (۱۰ اسفند ۱۳۰۷ مشهد - ۴ شهریور ۱۳۶۹ تهران)، شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه ایرانی بود. نام و تخلص وی در اشعارش م. امید بود.
اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیدهاست؛ همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه است.
اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو گرایید. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای ماندهاست. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقایی بود.
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟ / از کجا، وز که خبر آوردی؟ / خوش خبر باشی، اما، اما / گرد بام و در من / بی ثمر می گردی / انتظار خبری نیست مرا / نه ز یاری نه ز دیار و دیاری- / اری، / برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس، / برو آنجا که تو را منتظرند. / قاصدک! / در دل من همه کورند وکرند.
لطفا تجدید چاپ بفرمایید
مفهوم ناامیدی در شعرها موج میزنه. بعضا خواسته بگه که مسئول همه اتفاقات بد خودمون هستیم و باید تغییر کنیم ولی ناامیدی بیشتر از انگیزه تحرکه
ما، فاتحان شهرهای رفته بربادیم. با صدایی ناتوانتر زانکه بیرون آید از سینه، راویان قصههای رفته از یادیم... بعضی اوقات، دلم میخواد اخوان را، این م.امیدِ ناامید را سخت به آغوش بکشم و بگم غصه نخور... درست میشه... درست هم نشه، دست کم ما قویتر میشیم....