اواخر دهه ی شصت قرن بیستم جمعی از نویسندگان آمریکایی به این حرکت آوانگارد فکر کردند که چه قدر می شود یک داستان را کوتاه کرد و آن نوشته همچنان داستان باشد! چالش سختی بود و آن جمع در ابتدا کوچک، به حداقل کلمه ها برای نوشتن داستان هایشان ایمان داشتند. اگر در قرن نوزدهم هرچه پیش آمدیم رمان های چند جلدی و پرگو بیشتر و بیشتر می شدند، به ناگه در قرن بعد و پس از جنگ جهانی دوم نویسندگانی ظهور کردند که قرن بیستم را قرن کوتاه تر و کوتاه تر کردن داستان ها کنند! کاری که همینگوی به خوبی انجام داده بود، تعدادی از نویسندگان آمریکایی نیمه ی دوم سده ی بیستم آن را به اوج رساندند. اینکه تا کجا می توان یک داستان را کوتاه کرد، مسئله ی بود که نویسندگانی همچون «راسل ادسون» و «انریک اندرسون ایمبرت» خودشان را با آن درگیر کردند. نوشتن داستان های کوتاه کوتاه به حدی که در یک صفحه جا شود! سال ها بعد و در دهه ی 80 و 90 مسابقات «بهترین داستان کوتاه کوتاه جهان» برگزار شد. مسابقاتی که می گفت شورش را دربیاورید و ببینید کدام یک از شما حرفه ای ها می توانید در 250 تا 300 کلمه یک داستان بزرگ و درجه یک بنویسید؟! حالا کتاب «خرده داستان ها» پیش روی ماست. برآمده از دل این مسابقات، با گردآوری «جروم استرن» از پیشگامان این جنبش. داستان های کتاب «خرده داستان ها» مرزهای رویابافی در عرصه ی داستان نویسی را در محدوده ای قدر همان یک صفحه ای که یک نویسنده در آن شروع به نوشتن کرده، گسترش می دهد. این هم یکی دیگر از ثمره های پیچیدگی زندگی در دوران ماست.
کتاب خرده داستان ها