وقتی «مادلین ویلیامز» چهار ساله بود و برادرش، «سام» ده سال داشت، پدرشان شبی اوایل ماه آوریل مادرشان را کشت. اگر مادرشان فریادی زد یا کمکی خواست، بچه ها نشنیدند یا دست کم در حدی نبود که کنجکاوشان کند و هر دو تا صبح، تخت خوابیدند.
بعد از آن «ساموئل» به دیگران از جمله وکیلش فقط یک جمله گفت: «کار من بود.» قاضی منصوب پرونده ی «ساموئل لمنت ویلیامز» در ناحیه ی «کلمبیا» خطاب به وکیل مدافع «ساموئل» گفت: «آقای چارلستن، واضحه که شما نمی تونید برای مردی که نمی خواد ازش دفاع بشه، دفاع تنظیم کنید.»
حدود شش و نیم صبح، پدرشان «ساموئل» به خواهرش «مدی» زنگ زد تا بگوید چه کار کرده و چطور. «ساموئل» گفت: «خیلی بهش چاقو زدم.» گرچه «مدی» تازه داشت از خواب بیدار می شد اما او که حرف می زد، آن کلمات برای همیشه در ذهنش حک شد.