1. خانه
  2. /
  3. کتاب نمی توانم و نمی خواهم

کتاب نمی توانم و نمی خواهم

نویسنده: لیدیا دیویس
2.5 از 1 رأی

کتاب نمی توانم و نمی خواهم

Can't and Won't
انتشارات: افق
٪10
24000
21600
معرفی کتاب نمی توانم و نمی خواهم
کتاب «نمی توانم و نمی خواهم» مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی «لیدیا دیویس» است که اولین بار در سال 2014 منتشر شد. داستان های «لیدیا دیویس» ممکن است بسیار مختصر و کوتاه باشند یا در طول روایت هایی بلندتر، به کاوش در تأثیرات مخربی بپردازند که عادی ترین بی نظمی ها در روتین زندگی ممکن است به وجود آورد. داستان های او ممکن است در قالب نامه هایی شکوه آمیز ارائه شوند یا به واسطه ی رویاهای خود نویسنده یا اطرافیانش شکل گرفته باشند. اما چیزی که در داستان های کتاب «نمی توانم و نمی خواهم» تغییر نمی کند، قدرت و تأثیرگذاری نثر هوشمندانه ی او است. «دیویس» در این مجموعه به شکلی کاملا بی پرده و با شوخ طبعی های گزنده درباره ی زندگی روزمره، به مسائل اسرارآمیز و ناآشنا و همینطور به لذت های ریز و درشت زندگی می پردازد.
درباره لیدیا دیویس
درباره لیدیا دیویس
لیدیا دیویس (انگلیسی: Lydia Davis؛ زادهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۴۷) یک نویسنده داستان کوتاه و رمان و مترجم اهل ایالات متحده آمریکا است. او مترجم آثاری چون مادام بواری اثر گوستاو فلوبر و در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست به زبان انگلیسی است. وی همچنین برنده جوایزی همچون کمک هزینه گوگنهایم و جایزه بوکر شده‌است.
ویژگی های کتاب نمی توانم و نمی خواهم
  • از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب نمی توانم و نمی خواهم

طعنه آمیز، با لطافت طبع و گزنده.

Amazon

«دیویس» پیام های بلند و کوتاه را با تأثیری مسحورکننده ترکیب می کند.

New York Times

لذت های این کتاب، غیرمنتظره و گوناگون است.

Elle
قسمت هایی از کتاب نمی توانم و نمی خواهم

سگ رفته. دلمان برایش تنگ شده. وقتی زنگ در به صدا درمی آید، صدای پارس بلند نمی شود. وقتی شب دیروقت به خانه می آییم، کسی منتظرمان نیست. اما موهای سفید او را اینجا و آنجای خانه می بینیم، یا روی لباس هایمان. برشان می داریم. باید دور بریزیمشان. اما از او تنها همین موها برای ما مانده. دورشان نمی ریزیم. امیدواریم که اگر به حد کفایت جمع کنیم، بتوانیم سگ را دوباره سرهم کنیم.

هر دو آدم های دودلی بودند، ولی در جای خود در برخی مسائل قاطعانه عمل می کردند، در مسائل مهم یا مربوط به کارشان، اما در موارد جزئی، تصمیمشان روز به روز عوض می شد. بارها و بارها پیش آمده بود که یک روز چیزی را دربست قبول می کردند، روز بعد می زدند زیرش.

105 ساله: ممکن نبود که امروز زنده باشد، حتی اگر نمرده بود.

مقالات مرتبط با کتاب نمی توانم و نمی خواهم
نویسندگان پیشگام در قالب «فلش فیکشن»
نویسندگان پیشگام در قالب «فلش فیکشن»
ادامه مقاله
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

نظر کاربران در مورد "کتاب نمی توانم و نمی خواهم"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتاب جالبی بود ، پر از داستان‌های خیلی کوتاه و جملاتی بود که تکرار روز‌ها را بیان می‌کرد و گاهی اوقات همین چیز‌های تکراری تبدیل به یک جمله ادبی می‌شدند.

1403/08/23 | توسطمحمد امین چیزانی
0
|