هر داستان از این مجموعه، چیز ویژه ای برای ارائه دارد.
با موهبتی برای روشن ساختن معنای کامل روابط کوتاه عشاق، خانواده و دوستان.
داستان سرایی با شفقت و مهارتی خارق العاده.
اطلاعیه می گفت موضوع موقت است: برقشان پنج شب، شبی یک ساعت قطع می شود؛ از ساعت هشت. در برف و بوران اخیر یکی از سیم های برق قطع شده بود و کارگردان بنا داشتند این شب ها که هوا گرم تر بود سیم را وصل کنند. خاموشی محدود به خانه های این خیابان ساکت پر دار و درخت می شد که با ایستگاه تراموا و ردیف مغازه های نماآجری چند قدم بیشتر فاصله نداشتند؛ و شبا و شوکمار سه سال بود در همین خیابان زندگی می کردند. شبا اطلاعیه را با صدای بلند و بیشتر برای خودش تا شوکمار خواند. گفت: چه خوب که قبلش خبر دادند. بعد رفت طرف آشپزخانه و بند کیف چرمی را که از جزوه هایش باد کرده بود از روی شانه سر داد و انداخت وسط هال. شلوار گرمکن خاکستری پوشیده بود با بارانی سرمه ای و کفش کتانی سفید. سر سی و سه سالگی شکل و قیافه ی زن هایی را پیدا کرده بود که یک موقع ادعا می کرد محال است عین آن ها لباس بپوشد.
هنوز، گاهی پیش می آید که هر مایلی که آمده ام، هر غذایی که خورده ام، هر کسی که شناخته ام و هر اتاقی که در آن خوابیده ام، مرا شگفت زده کند. هر چقدر هم که همه ی این ها معمولی به نظر آید، گاهی اوقات ورای تصور من است.
جذاب یعنی عشق ورزیدن به کسی که او را نمی شناسی.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
جومپا لاهیری زن خوش فکر شرقی که اصالتاً بنگالی است، حتماً قصه گویی را از مادر قصه گویش شهرزاد به ارث برده است که این چنین شیرین و پرکشش داستان می نویسد.
با چند داستان اولی حال نکردم اما بعدیها خوب بودن
خوب و جالب بود :)
من داستان کوتاه دوست ندارم، با وجود کوتاهیشون برام خسته کننده ان. انگار همین ده پونزده صفحه جونمو به لب میرسونه تا تموم بشه. شاید دلیل اصلیش این باشه که اکثر داستانهای کوتاه غم و یاس زیادی دارن. خلاصه که گفتم امتحان کنم این کتاب رو و دیدم نه، من اهل داستان کوتاه نیستم. البته درسته که اهلش نیستم ولی توصیفات کتاب و قالب داستان نویسی خیلی خوب بودن. همه چی سرجای خودش بود و خواننده آخر قصهها به امون خدا رها نمیشد. نتیجه رو میگرفتی
داستانهایی پر از جزییات که هر کدام تا مدتها در ذهنت میماند
کتاب رو چند وقت پیش خواندم. داستانهای کوتاه لاهیری که گویا اولین کتاب این نویسنده نیز هست آمیزه ای است از غربت و دلتنگی و شوق برگشت به وطن و خانواده. بنده ترجمه نشر ماهی رو خوندم و در تقابل با ترجمه نشر هرمس باید بگم که یک داستان کوتاه این مجموعه در کتاب نشر هرمس منتشر نشده. داستان «جذاب» که مترجم نشر هرمس احتمالا به خاطر ارشاد نتوانسته کتاب رو ترجمه کنه اما جناب حقیقت با زیرکی نگذاشته کتاب طمعه سانسور بشه. حتما برای نشر ماهی رو تهیه کنید. داستانها هم در ورای روان بودن محتوای زیبایی داشتند
هندیهای در غربت. فرهنگ هند، طعم ها، مزه ها، آشپزی، ادویه و ... در داستان به خوبی جای داده شده است.
به نظرم بین کتابای خانم لاهیری این کتاب بهترینش باشه.داستانهای کوتاه جذاب و گیرا
بهترین کتاب لاهیری
کتاب فوق العاده جذاب و گیراست.با اینکه تقریبا در تمامی آثار نویسنده به نوعی شرح زندگی خود او (مهاجرت و زندگی درغربت)دیده میشود اما خلاقیت در داستانها خواننده را تا پایان کتاب با اشتیاق میکشاند.پبشنهاد میکنم داستانها را براساس گیرابودن نامشان انتخاب کنید و بخوانید. برای من داستان جذاب بسیار جذاب بود.
سلام؛ کدوم ترجمهی این کتاب را پیشنهاد میکنید؟ خود من که از طرفداران مژده دقیقی هستم، ولی مثل اینکه ترجمهی آقای حقیقت با توجه به سری چاپ، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته. با اینکه هر دو در یک سال منتشر شده اند. البته آقای حقیقت هم مترجم قابلی است.
سلام - در سال انتشار شمسی - آخرین چاپ کتاب درج میشه - برعکس در سال میلادی سال انتشار اصلی اون اضافه ذکر میشه - درکل همانطور که خودتون فرمودید هر دو ترجمه خوب هستند
سلام بله منم کارهای خانم دقیقی رو دوست دارم ولی ترجمه آقای حقیقت عالیه به نظرم