کتاب در ستایش بی سوادی

Die grosse Wandetung
(مجموعه مقالات)
کد کتاب : 80451
مترجم :
شابک : 978-9649971780
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 156
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب در ستایش بی سوادی اثر هانس ماگنوس انسنس برگر

کتاب «در ستایش بی‌سوادی» نوشتۀ هانس ماگنوس انسنس‌برگر درصدد بررسی موضوع «مهاجرت» است. این کتاب که در سال 1994 منتشر شد، همچنان امروزه نیز قابل استفاده است؛ زیرا به موضوعات بیگانه‌هراسی، مهاجرت و پویایی‌های اجتماعی-سیاسی درباره آن می‌پردازد. نویسنده ابتدا مهاجرت را یک امر تاریخی معرفی می کند که فقط مربوط به دنیای معاصر ما نیست و همیشه در طول تاریخ بشریت وجود داشته است. به بیان وی مهاجرت همواره بخشی از وجود انسان بوده است که توسط عوامل مختلفی مانند ضرورت اقتصادی، جنگ و تغییرات محیطی رخ داده است. پس از این نویسنده به مبحث مهاجرت در دوران معاصر با تمرکز بر کشور آلمان پرداخته است. او از شیوه‌ای که سیاستمداران و رسانه‌ها به این موضوع می‌پردازند انتقاد می‌کند که اغلب مهاجرت را با مفاهیم ساده‌انگارانه یا احساسی توصیف می‌کنند. به عقیدۀ نویسنده، این رویکرد نمی‌تواند به علل و پیچیدگی‌های مهاجرت بپردازد. بیگانه‌هراسی و نژادپرستی موضوع بعدی این کتاب است. نویسنده بحث می‌کند که چگونه ترس و نفرت مردم یک کشور از «دیگری» توسط نیروهای سیاسی برای اهدافشان مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. او همچنین ریشه‌های روان‌شناختی و اجتماعی بیگانه‌هراسی را بررسی می‌کند و توضیح می‌دهد که این امر اغلب از ترس از ناشناخته‌ها و تمایل به حفظ همگنی فرهنگی ناشی می‌شود. این کتاب همچنین اثرات اقتصادی و اجتماعی مهاجرت را هم بر کشورهای میزبان و هم بر خود مهاجران بررسی می‌کند. بخشی از کتاب نیز به ارائه توصیه‌ها و خط‌مشی‌هایی برای سیاست‌گذاری‌های کلان برای سازماندهی مهاجران اختصاص یافته است.‌ نویسنده از سیاست‌های مهاجرتی انسانی‌تر و منطقی‌تر حمایت می‌کند که حقوق و منزلت مهاجران را به رسمیت می‌شناسد. او همچنین خواستار همکاری بین‌المللی بیشتر برای رسیدگی به علل ریشه‌ای مهاجرت مانند فقر و جنگ است. همچنین قابل‌ذکر است که در سرتاسر کتاب آرای فلسفی نویسنده به چشم می‌آید که مرزهای ملی سفت‌وسخت امروزی هیچ مشروعیتی ندارند.

کتاب در ستایش بی سوادی

هانس ماگنوس انسنس برگر
هانس ماگنوس انتسنبرگر (Hans Magnus Enzensberger‎؛ زادهٔ ۱۱ نوامبر ۱۹۲۹) شاعر، نویسنده، مترجم و خبرنگار اهل آلمان است.هانس ماگنوس انتسنزبرگر، روز یازدهم نوامبر سال ۱۹۲۹، در منطقه «آلگوی» در ایالت باواریا زاده شد. انتسنزبرگر زمانی یکی از چپ‌ترین چهره‌های روشنفکری آلمان محسوب می‌شد و هنوز هم در هر زمینه‌ای خوانندگان و مخاطبان خود را غافلگیر می‌کند. سال‌ها در سفر و نوعی آوارگی زیست. یکی از این سفرها، به کوبا بود. بسیاری او را، از جمله به همین دلیل و ب...
قسمت هایی از کتاب در ستایش بی سوادی (لذت متن)
نفرت از بیگانه- آیا این مسئله صرفا آلمانی است؟- اگر چنین بود، هیچ بد نبود، اما چنین چیزی خوب تر از آن است که حقیقت داشته باشد. اگر چنین بود راه حل آسان بود. کافی بود جمهوری فدرال را منزوی کنی و باقی جهان نفسی به راحتی می کشید. ولی چه آسان می توان به چند کشور در همین همسایگی اشاره کرد که در برخورد با مسئله ی مهاجرت ابزارها و موانعی بسیار سخت گیرانه تر از آلمانی ها به کار می برند و میزان پذیرششان هم از آلمان بسیار کم تر است. اما این مقایسه ها حاصلی ندارد. طبیعی است که بیگانه هراسی پدیده ای است جهانی و بی منطق بودن آن هم خاص آلمانی ها نیست. مشکل اساسا دور از دسترس منطق می نماید. پس در رفتار آلمانی ها چه نکته ای است که این قدر عجیب است؟ و چرا در این کشور چنین قطب بندی های افراطی شکل می گیرد. توضیح آن را نمی توان تنها در احساس تاریخی گناه-احساسی که آلمانی ها دارند و به هیچ روی هم بی پایه نیست جست. دلایل این رفتار در گذشته هایی دورتر است؛ در خودآگاهی متزلزل و نا استوار این قوم. واقعیت این است که آلمانی ها نه تاب تحمل خودشان را دارند و نه دیگران را. انواع احساس هایی که در روزهای اتحاد آلمان بروز کرد، در درستی این ادعا جای تردید باقی نمی گذارد. کسی که خود را دوست ندارد، راستی که دوست داشتن دیگران برایش بسیار مشکل تر است. این نکته تنها در بیگانه ستیزی بروز نمی کند. بیگانه ستیزی ای که با شعارهایی مثل آلمان کشور مهاجر پذیری نیست، از انکار واقعیت های آشکار تا بسیج باندهای چاقوکش، زنجیره ی تیره و تاری را تشکیل داده است، بلکه در رفتار مخالفان بیگانه ستیزی هم خود را نشان می دهد. لفاظی و شعار پردازی هیچ کجا به اندازه ی آلمان ارج و اعتبار ندارد. با این حال آلمانی جماعت در دفاع از مهاجران همچنان خودپسند است. شعارهایی از این دست که خارجی ها، ما را با آلمانی ها تنها نگذارید! یا آلمان دیگر هرگز! افتادن از آن سوی پشت بام خودپسندی است. کلیشه ی نژادپرستی در این گونه شعارها نمودی وارونه پیدا می کند. مهاجران بر اساس الگویی آرمانی می شوند که آدمی را به یهودی دوستی می اندازد. اگر در وارونه کردن پیش داوری ها زیاده روی کنیم، کار می تواند به تبعیض در حق اکثریت بینجامد. من هم خارجی هستم شعار آلمانی های بسیاری است که خود را آدم برجسته ای می دانند. با این دعوی دروغین کار نفرت از خویشتن به فرافکنی می کشد. این شیوه ی برخورد به وحدتی عجیب میان ته مانده های چپ ها و روحانیت می انجامد. چنین وحدتی که نظیرش در کشورهای اسکاندیناوی هم دیده می شود این گمان را به ذهن راه می دهد که میان این نوع رفتار اجتماعی و فرهنگ سیاسی پروتستان ها ارتباطی هست.