کتاب در باب زندگی مینیمالیستی

Goodbye, Things
کد کتاب : 49879
مترجم :
شابک : 978-6220403555
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 231
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب در باب زندگی مینیمالیستی اثر فومیو ساساکی


پرفروش ترین پدیده ژاپنی که به ما نشان می دهد، زندگی مینیمالیستی یک زندگی شاد است.
فومیو ساساکی یک متخصص مینیمالیسم روشن‌فکر یا استاد سازمان‌دهی مانند ماری کوندو نیست - او فقط یک مرد معمولی است که استرس داشت و دائما خود را با دیگران مقایسه می‌کرد، تا اینکه یک روز تصمیم گرفت با خداحافظی با همه چیزهایی که مطلقا انجام نداده بود، زندگی خود را تغییر دهد. تأثیرات قابل توجه بود: ساساکی آزادی واقعی، تمرکز جدید و احساس قدردانی واقعی برای همه چیز اطرافش به دست آورد. در این کتاب او با متواضعانه تجربه مینیمالیستی شخصی خود را به اشتراک می‌گذارد و نکات خاصی را در مورد فرآیند به حداقل رساندن ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه جنبش مینیمالیستی جدید نه تنها می‌تواند فضای شما را متحول کند، بلکه واقعا زندگی شما را غنی‌تر می‌کند. مزایای یک زندگی مینیمالیستی توسط هر کسی قابل درک است، و دیدگاه فروتنانه ساساکی از شادی واقعی چشمان شما را به پتانسیل مینیمالیسم باز خواهد کرد.
این کتاب توسط شبنم سمیعیان ترجمه شده است و نشر ققنوس اقدام به چاپ نمونده است.

کتاب در باب زندگی مینیمالیستی

فومیو ساساکی
فومیو ساساکی (متولد 1979) نویسنده، ویراستار و مینیمالیست ژاپنی است. وی مدیر مسئول سابق Wani Books ژاپن و بنیانگذار وب سایت Minimal & ism است.
نکوداشت های کتاب در باب زندگی مینیمالیستی
Inspiring in its straightforwardness and sincerity
در صراحت و صداقتش الهام بخش است
Janel Laban

If you’ve ever felt bogged down by all of the things filling your life up with clutter then this is the book for you.
اگر تا به حال احساس کرده اید که با همه چیزهایی که زندگی شما را درهم و برهم می کند گرفتار شده اید، این کتاب برای شماست.
C.A., The Daily Want

قسمت هایی از کتاب در باب زندگی مینیمالیستی (لذت متن)
صبح روز بعد عبوس از خواب بیدار می شدم و اصلا مایل نبودم از تخت بیرون بیایم. هر بار که ساعتم زنگ می خورد، زنگش را دوباره برای ده دقیقه بعد تنظیم می کردم و آن قدر این کار را تکرار می کردم که خورشید کاملا بالا می آمد و از زمان آماده شدنم برای رفتن به سر کار هم می گذشت. دوباره احساس کسالت همراه با سردردی نبض دار به دلیل زیاده از حد نوشیدن داشتم. موقعی که روی توالت فرنگی می نشستم و حواسم به قضای حاجت بود، چربی های دور شکمم را نیشگون می گرفتم. بعد در دستگاه لباس خشک کن را باز می کردم و پیراهن چروک مارک یونیکلو را که شب قبل داخل دستگاه انداخته بودم بیرون می آوردم، می پوشیدم و نگاهی گذرا و سریع به لباس هایی که باید شسته می شدند می انداختم و از خانه خارج می شدم.