اثری بسیار بدیع و اصیل.
هوش و مهارت نویسنده، صبر مخاطب را مورد آزمایشی سخت قرار می دهد.
ممتاز از نظر سبک.
لحظه ای درنگ کردم تا نفسم جا بیاید و نگاهی به محیط اطرافم بیندازم. خورشید بر فراز میدان به تدریج در سراشیبی غروب بود. همان طور که گوستاو هشدار داده بود، نسیم خنکی می وزید که هر از گاه سایبان های اطراف کافه را می لرزاند. اما به رغم باد، اکثر میزها اشغال بودند.
وقتی به میزها رسیدم، چند دقیقه ای در اطرافشان پی کسی که شبیه دختر باربر باشد گشتم. دو دانشجو در مورد فیلمی با هم بحث می کردند. توریستی داشت نیوزویک می خواند. پیرزنی داشت برای کبوترهایی که گرد پاهایش جمع شده بودند، خرده نان می ریخت. اما از زن جوان با موهای بلند مشکی که پسر بچه ای همراهش باشد خبری نبود.
اما این بار تنها فرد حاضر در آن جا پیرمردی بود با کلاه بره که تقریبا ته سالن نشسته بود. به این نتیجه رسیدم که باید مسئله را فراموش کنم. به بیرون برگشتم. دنبال پیشخدمت گشتم تا کمی قهوه سفارش بدهم، و ناگهان متوجه شدم کسی مرا به نام صدا می زند.
«ایشی گورو» در این رمان، ایده هایش در مورد خاطرات و هویت را که در داستان های قبلی نیز به آن ها پرداخته است، به شکل کامل مورد تحلیل و کاوش قرار می دهد.
در این مطلب می خواهیم با برخی از بزرگترین نویسندگان ژاپنی بیشتر آشنا شویم
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است
«بازماندهی روز» سومین کتاب کازو ایشیگورو است که در سال 1989 منتشر شده و در همان سال موفق به کسب جایزهی بوکر گردید
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
کازوئو ایشی گورو، نویسنده ی دوست داشتنی و فوق العاده با استعداد ژاپنی/انگلیسی است که با شایستگی تمام، جایزه ی نوبل ادبیات سال 2017 را از آن خود کرد.
بعد از مدتها جستجو نهایتا در ایسام یافتم و بسیار لذت بردم از خواندنش.کتابی عمیق و خواندنی است.
چرا موجود نمیشه. خیلی وقته منتظرم
کتاب جالبیه ترجمه خوبی هم داره
ترجمه اسامی به نظر درست نمیاد ولی رویهمرفته کتاب جالبیه، خواندن کتاب غول مدفون از این نویسنده و مترجم توصیه میشه
داستان کتاب سوررئاله . شخصیت اصلی کتاب میتونه فکر افراد رو بخونه . در طول کتاب به راحتی میشه از یک مکان بواسطه یک در یا یک راهرو به مکانی کاملا دورتر رفت .رمان به شدت کسل کنندست . دیالوگها و مونولوگهای طولانی و بدون هیچ نکته ای حوصله آدمو سر میبره. از اینها گذشته قسمتی از داستان کتاب درباره موسیقیه که شخصا علاقه ای بهش ندارم . بعد از خوندن کتاب بازمانده روز از همین نویسنده ، تصمیم گرفتم این کتابم بخونم که از نظر من اصلا جالب نبود ولی ترجمه سهل سمی خوب و روونه .
لطفا موجود کنید این کتابو 😭😭