روانشناسی انسان گرا یکی از مکاتب روانشناسی است که مبتنی بر توجه به انسان و خودآگاهی و خودشکوفایی است. کتاب روانشناسی انسان گرا را ناصر یوسفی با توجه به این روانشناسی با توجه به رویکردهای آموزش و پروش نوشته است. ناصر یوسفی که خود دکترای آموزش و پرورش دارد، در این کتاب خواسته تا نگاه آموزشی متفاوتی را بیان کند، نگاهی که برخلاف نظام آموزشی رفتارگرا و براساس سیستم تنبیه و پاداش کنونی ما، برپایه تفکر و گفت وشنود باشد.
کتاب ابتدا با تاریخچه ای از انسان گرایی آغاز می شود و پس از آن با طرح دو سوال انسان کیست یا چیست، می کوشد وجوه مختلف انسان را معرفی و بررسی کند. جابه جای کتاب از آرا و نظرات روانشناسان معروف انسان گرا برای بیان بهتر مطلب استفاده شده تا نشان دهد که آموزش برای کودکان نه به معنای همانندسازی و انباشت اطلاعات بلکه شناخت و فرصتی برای خلق و نوآوری است. در حقیقت توجه به انسان و روابط بین فردی از نکات مهمی است که در آموزش کودکان براساس این نوع روانشناسی باید درنظر گرفته شود.
بخش بعدی کتاب با عنوان ویژگی های انسان با پیش کشیدن مبحث انسان سالم قصد دارد نشان دهد که انسان خالق ویژگی های خود است و با آگاهی می تواند انتخاب های متفاوت و معناهای جدیدی در زندگی خود بیافریند. یوسفی مطلق گرایی را از موانعی می داند که از یگانگی انسان ها جلوگیری می کند و عشق را جریانی می داند که باعث رشد و تعالی فرد می شود. البته در بخشی نیز به تعریف انسان بیمار می پردازد و او را کسی می داند که قادر به برقراری ارتباط موثر با اطرافیان خود نیست.
پایان کتاب درحقیقت بیان تجربه شخصی نویسنده در زندگیست، این که از دوران نوجوانی انتخاب کرده که نقاط روشن زندگی را ببیند و تمرکز و تلاشش را بر وجوه مثبت انسان ها و رویدادها متمرکز کند. بی شک همین نگاه باعث شده که یوسفی در سال ۱۳۷۳ با گروهی از کارشناسان موسسه پژوهشی کودکان دنیا را تاسیس کند؛ موسسه ای که در آن آموزش با نگاهی انسان گرایانه و روشی مشارکتی انجام می شود.
کتاب روان شناسی انسان گرا