1. خانه
  2. /
  3. کتاب عاصی

کتاب عاصی

نویسنده: مریم ریاحی
3.6 از 1 رأی

کتاب عاصی

(مرجان 2)
Asi
انتشارات: پرسمان
٪15
290000
246500
معرفی کتاب عاصی

آسمان خیس بود، اتومبیل شاسی‌بلند مشکی درست روبروی گل‌فروشی متوقف شد… دختری با بارانی و بوت‌های بلند چرم مشکی، به نرمی از اتومبیل پایین آمد… کلاه بارانی‌اش را روی سر کشید، باران یکدست و ریز می‌بارید. دختر روی پاشنه چرخید، پیاده‌رو را ازنظر گذراند، کسی نبود… ساعتی خلوت از مشتری بود و باوجود باران خلوت‌تر. انگار همه مغازه‌داران آن‌ اطراف ترجیح می‌دادند باران را از پشت شیشه ببینند، کسی تاب بیرون ایستادن نداشت… دختر با طمأنینه قدم برداشت، از روی جوی آب که حدفاصل خیابان و پیاده‌رو بود پرید… حالا درست روبروی ویترین بزرگ و زیبای گل‌فروشی بود. نگاه به آسمان داد، قطرات باران به صورتش هجوم بردند… ریه‌ها را پر کرد از هوای خیس… نگاهش دوباره آمد و چسبید به ویترین. سنگ سفت و سنگین اما خوش‌دست میان انگشت‌هایش فشرده شد… چند قدم به عقب برداشت، نفس را از حبس آزاد کرد… با آخرین توان سنگ را به‌سوی ویترین پرتاب کرد. شیشه بزرگ گل‌فروشی با صدای مهیبی فروریخت. برای ثانیه‌ای سکوت بود و بعد مغازه‌داران یکی‌یکی سرک کشیدند و بیرون آمدند.

این کتاب ادامه ی رمان مرجان نوشته ی مریم ریاحی است.

درباره مریم ریاحی
درباره مریم ریاحی
مریم ریاحی متولد سال 1358، در تهران، تحصیلات ایشان کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است.
قسمت هایی از کتاب عاصی

آسمان خیس بود، اتومبیل شاسی بلند مشکی درست روبروی گل فروشی متوقف شد… دختری با بارانی و بوت های بلند چرم مشکی، به نرمی از اتومبیل پایین آمد… کلاه بارانی اش را روی سر کشید، باران یکدست و ریز می بارید. دختر روی پاشنه چرخید، پیاده رو را ازنظر گذراند، کسی نبود… ساعتی خلوت از مشتری بود و باوجود باران خلوت تر. انگار همه مغازه داران آن اطراف ترجیح می دادند باران را از پشت شیشه ببینند، کسی تاب بیرون ایستادن نداشت… دختر با طمأنینه قدم برداشت، از روی جوی آب که حدفاصل خیابان و پیاده رو بود پرید… حالا درست روبروی ویترین بزرگ و زیبای گل فروشی بود. نگاه به آسمان داد، قطرات باران به صورتش هجوم بردند… ریه ها را پر کرد از هوای خیس… نگاهش دوباره آمد و چسبید به ویترین. سنگ سفت و سنگین اما خوش دست میان انگشت هایش فشرده شد… چند قدم به عقب برداشت، نفس را از حبس آزاد کرد… با آخرین توان سنگ را به سوی ویترین پرتاب کرد. شیشه بزرگ گل فروشی با صدای مهیبی فروریخت. برای ثانیه ای سکوت بود و بعد مغازه داران یکی یکی سرک کشیدند و بیرون آمدند.

نظر کاربران در مورد "کتاب عاصی"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سلام اصلا اونی که فکر میکنید در باره مرجان وامیر نمیشه خیلی قشنگتر وجذابتر ادامه پیدا میکنه حتما عاصی را بعد از مرجان یک بخونید

1402/09/16 | توسطفریبا ضیافتی
0
|

نسخه پی اد اف داره؟رمان عاصی

1402/03/14 | توسطکاربر سایت
7
|
پاسخ ها

میشه بگید داره یانه😩

1402/12/05|توسطکاربر سایت
0

سلام آیا مجان به امیر میرسه

1402/02/22 | توسطکاربر سایت
2
|
پاسخ ها

اولش میرسه اما ادامه ش به مشکل برمی خوره کتاب ارزشمندیه بخونید

1403/05/05|توسطزهرا - کاربر سایت
0

عالیه رمان عاصی .واقعا دوسش داشتم .مرجان هم خوب بود و عاصی بهتر.

1401/04/19 | توسطنیلوفرمحمدی - کاربر سایت
0
|
پاسخ ها

سلام شما عاصی رو خوندی؟ ارزش خریدن داره؟ میشه خلاصه ای بهم بدید میخوام بدونم مرجان همچنان التماس امیر میکنه برای بخشیده شدن یا بر عکس میشه؟

1401/05/23|توسطکاربر سایت
0

عزیزم میشه بگید بالاخره امیر بر میگرده یا نه؟ کتاب عاصی از زبان امیر هستش یا مرجان

1401/05/24|توسطکاربر سایت
0

امیر برمی‌گرده. مرجان التماس امیر میکنه

1401/12/26|توسطوحید شهیدی
0

عالی بود هم مرجان هم مرجان ٢

1401/02/30 | توسطمهناز - کاربر سایت
0
|
پاسخ ها

عزیزم خلاصه ای از عاصی میدید ایا توی عاصی هم مرجان التماس امیر میکنه و سختیهای رابطه روی دوش مرجان هست؟

1401/05/23|توسطکاربر سایت
0

مرجان رو بیشتر دوس داشتم

1400/07/10 | توسطسالومه - کاربر سایت
5
|