توماش زدلاچک، پژوهش درباره ی اقتصاد را به شکلی دگرگون کرده که افراد اندکی تا به حال قادر به انجام آن بوده اند.
این کتاب تحول آفرین از زدلاچک، شیوه ی ما در محاسبه ی ارزش اقتصادی را تغییر می دهد.
تلاشی برای توضیح باورها و ارزش های اخلاقی که مبانی اقتصاد مدرن را شکل می دهند.
انسان همواره کوشیده است دنیای پیرامون خود را بهمد. برای این منظور داستان هایی به کمک او آمده است تا واقعیت خودش را درک کند. از چشم انداز امروز چنین داستان هایی معمولا عجیب و غریب به نظر می آید--همان قدر که داستان های امروز ما به نظر نسل های آینده عجیب خواهد امد. با این همه، نیروی پنهان این داستان ها سترگ است.
داستان اقتصاد نیز چنین داستانی است، داستانی که در روزگاران کهن آغاز شد. کسنوفانس در حدود سال 400 قبل از میلاد چنین نوشت: «حتی اگر کسی ثروتی نداشته باشد چیزی به نام علم تدبیر منزل وجود دارد.» یکی بود یکی نبود، اقتصاد علم تدبیر منزل بود، که بعدها زیرمجموعه ی رشته های دینی، الهیات، اخلاق و فلسفه شد.
ممکن است گاه احساس کنیم که اقتصاد به تدریج همه ی رنگ و رنگ مایه های خود را به دنیای فن سالار وانهاده است که در آن، سیاه و سفید حکومت می کنند. اما داستان اقتصاد بسیار پرآب و رنگ تر است.
این کتاب را میتوان نقد پست مدرن علم اقتصاد ماشین وار و امپریالیستی پنداشت .⠀ این کتاب به ما میگویید که مکاتب اقتصادی را بر اساس جهانبینی و ایدولوژی خود بکار نبریم بلکه براساس کدام مکتب به درد مسایل پیش رو میخورد استفاده کنیم .⠀ کنار آموزش اقتصادی و علمی همزمان از الهام و کشف رازها غافل نشویم .