در دنیایی دیگر فرو رفته بودم، دنیایی که در آن فقط او را می دیدم. مادر بی آن که بفهمد چه در ذهنم می گذرد، گفت: «همه چی دوباره درست می شه عزیزم، غصه نخور» گمان می کرد هنوز در فکر آن روزها هستم و نمی دانست در عطش عشق می سوزم!