پس از توضیح شرح حال ابن عربی، بنیانگذار عرفان نظری، نویسنده به بررسی مسائلی از جمله انسانشناسی، مکان وجود انسان در جهان، انسان کامل و رابطه میان انسان، خدا، و جهان از منظر ابن عربی میپردازد. سپس، به بحثی در مورد "حکمت" و "هنر" از منظر ابن عربی میپردازد. به طور روشن و مشخص میفرماید: "به اعتقاد ابن عربی، حکمت به معنای تصوف درک شده و یک صوفی کسی است که همه جوامع عالمانی را در دست خود داند و به عنوان نمایندهی الهی با تکمیل اسمای حسنای خداوند که از آنها خلقت موجودات جهان آغاز میشود، اداره مسائل جهانی را به عهده بگیرد. اسمای حسنای خداوند بیشمار و بیپایان هستند. بنابراین، آن که توانایی تفسیر و درک اسمای نامتناهی را داشته باشد، از خواص و حکیمانه عمل خواهد کرد." در جاهای دیگر نیز نویسنده در مورد هنر از دیدگاه ابن عربی تبیین مینماید: "میتوان از نظرات ابن عربی استنباط کرد که بزرگترین هنر انسان، توانایی پیشبرد خود در راه تصوف صوفیانه و پیشروی در مسیر عرفانی به سوی الله است. این پیشروی عرفانی که از موانع و وسائل مختلفی عبور میکند، از دید ابن عربی به مثابه عارفی نگریسته میشود، و گروهی از او به عنوان "هنرمند" و "کشف صوفیانه" استاد هنر مینامند."
کتاب حکمت و هنر در عرفان ابن عربی