اثری ضروری برای طرفداران «والاس».
یک مجموعه داستان کوتاه تفکربرانگیز.
حیرت آور.
مثل تمام آن خواب ها، با یکی هستم که میشناسمش اما نمی دانم از کجا می شناسم و ناگهان این آدم به من می گوید که کورم. یعنی واقعا کور، نابینا. یا در حضور این آدم است که ناگهان می فهمم کورم.
وقتی می فهمم، اتفاقی که می افتد این است که ناراحت می شوم. عجیب ناراحت می شوم که کورم. آن آدم یک جوری می داند که چقدر ناراحت شده ام و به من هشدار می دهد که اگر گریه ام بگیرد، چشم هایم جوری درد خواهد گرفت و کوری ام شدیدتر خواهد شد، اما دست خودم نیست.
می نشینم و زارزار گریه می کنم. توی تخت بیدار می شوم و گریه می کنم و آن قدر شدید گریه می کنم که نمی توانم چیزی ببینم یا چیزی را از چیز دیگری تشخیص بدهم یا هر کار دیگری بکنم.
«والاس»، مخاطبین را از عمقِ تنهایی شخصیتها، لذتها، وسواسها، و اعتیادهایشان تا ساختارِ سیاسی، فرهنگی و حتی زیستمحیطی این دنیای جدید میبرد.
«والاس» با اشتیاقی کمنظیر دست به خلق آثار داستانی و غیرداستانی زد و رمان هایش را از حقایق، شوخطبعی، سکوت و اندوه آکنده کرد.
در کل والاس نویسنده خاصی بوده و ترجمه آثارش هم خوب و قابل قبوله و من از خوندنشون لذت بردم
لطفا یکی که این کتابو خونده بگه بنظرش متن یکدست بوده یا نه؟ چون میدونم ترجمه اش خوبه ، فقط میخوام بدونم چقدر سانسور شده و احیانآ این سانسور چقدر روی انسجام و یکدستی متن اثر منفی گذاشته
مطمانا دوست عزیز مترجم و ناشر تلاش میکنن که حداقل سانسور و یکدستی متن رو لحاظ کنن اما برای درک بهتر و تقویت زبان کتاب اصلی به زبان انگلیسی رو هم یک فصل مطالعه کنید تا لذت بیشتری ببرید!