فرنگیس دختر بدقیافه و سبیلوی تاج خانم بود که پسرها چندان دختر به حسابش نمی آوردند. همان بعدازظهری نقشه مهری را لو داده بود: «با کمال وعده کردن دوراهی زیارت.» حتی بعد مادرش به مادرجان گفته بود: «گیس بریده زیر پای فرنگیس هم نشسته بود که اون هم همراهش فرار کنه. خب، دخترم هزارماشالّا عاقله که نرفته!» فرنگیس گفته بود: «چون قالم گذاشت، پته ش رو ریختم روی آب. یه ماه نقشه کشیدیم ولی موقعش که شد خبرم نکرد! فکر کرده بود لابد اگه من کمال رو ببینم قرش می زنم؟! درسته که اگه کمال من رو می دید، دیگه مهری به چشمش نمی اومد ولی من که بهش پا نمی دادم. فکر می کرد منم مثل خودش نامردم؟!»