یان دیوانه نیست، اما خداوند پرده ای جلو چشمانش کشیده تا مجبور نباشد چیزی را ببیند که طاقتش را ندارد؛ و این مایه ی شکرگزاری است.
رمان فوقالعاده و درجهیکیه. یه روایت محلی اما به شدت فراگیر و همهشمولیه. از خوندنش نهایت لذت رو بردم. میشه از زاویه علاقهی بیانتهای پدر به دخترش، اون رو با باباگوریو مقایسه کرد. ترجمهش هم عالی بود...