کته قابل ملاحظه در تقریرات سمنانی مساله شیطان و نور است؛ نور به دلیل کیفیت معنوی و اصیل قرآنی اش، این پیش فرض را با خود به دنبال دارد که ظهورش دلالت بر خیر و امری معنوی است؛ اما امر مهم این است که این پیش فرض را نمی توان به طور کامل صحیح پنداشت. چه بسا نور نتیجه دخالت شیطان و نشان امری شیطانی است. وی در بسط این امر، اذعان می کند که شیطان نیز دارای نور است و به طور خاص در ابتدای سلوک خود را بر نفس سالک آشکار می کند. رنگ نور شیطان به دلیل ویژگی غیر الهی اش حامل پیام و تاثیرات روانی مخربی است؛ از زمینه ای تیره رنگ و کدر ظهور می کند و نه تنها مشاهده خود نور تبعات منفی بر روان سالک به همراه داردکه رنگ کدر و کثیف زمینه نیز دلالت گر امری شیطانی است. مطلع تمامی انوار هفت گانه در سلسله مراتب لطایف سبعه، پرده غیبی ای ملون و یا به تعبیری دیگر زمینه ای رنگین است. این پرده در طور لطیفه قالبی، به دلیل غلبه شیطان بر نفس با رنگی تیره و کدر رخ می نماید. امر قابل تامل دیگر در ظهور نور شیطان، به جز رنگ افسرده زمینه، جهت و محل استقرار آن است. در جایی که نشانه امری نازل و فروافتاده باشد، زمینه نور شیطان تنزل به محل پیش پا افتاده روی زمین است، و نور از جهتی دانی بر سالک ظاهر می شود. از تاثیرات روانی رنگ نور شیطان منغص شدن دل، دشواری در گفتن ذکر و درد و کوفتگی اعضای بدن است. تصویر مشهودات رنگین این مرحله مطابق با نگارش سمنانی محیطی سرخ است با خال های جگری رنگ (خون سیاه) که مقابل دیدگان سالک گسترده شده است. خود نور شیطان شخصیتی ویژه دارد، زیرا در هیات عروسکی متشکل از آتش رخ می نماید. این عروسک آتشین که بر روی زمینه ای کدر با خال های خونی تیره و پیرامون قرمز رنگ در حال تحرک و خودنمایی است، حامل میزان قابل توجهی از تاثیرات منفی قبض، دلزدگی، افسردگی و کوفتگی جسمی است.