کتاب کلوپ شانس و شادی

The Joy Luck Club
  • 25 % تخفیف
    140,000 | 105,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: هیرمند هیرمند
    نویسنده:
کد کتاب : 58564
مترجم :
شابک : 978-9644087684
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 332
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1989
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 20 اردیبهشت

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب کلوپ شانس و شادی اثر ایمی تن

کتاب «کلوپ شانس و شادی» رمانی نوشته «ایمی تن» است که اولین بار در سال 1989 منتشر شد. «جینگ-می وو» نخستین حضور خود در یک باشگاه بازی «ماژونگ» در سان فرانسیسکو را به خاطر می آورد که توسط مادر تازه درگذشته اش افتتاح شد. سه عضو باقیمانده در باشگاه و دخترهایشان، به ترتیب، داستان زندگی خود را روایت می کنند. مادرها که همگی در چین به دنیا آمده اند، از سختی ها و مشکلات غیر قابل تحمل، استبداد خانواده هایشان و ترس از دست دادن آبرو سخن می گویند. دخترها نیز که شخصیتشان بیش از هر چیز به واسطه معیارهای آمریکایی شکل گرفته، توقعاتی از مادرهایشان دارند که گاهی اوقات به نظر مادرها، غیرمنطقی است. شکافی بسیار عمیق میان این دو نسل به چشم می خورد: مادرها که خرافاتی و همیشه نگران بداقبالی هستند، دخترهایشان را با این امید بزرگ می کنند که آن ها بتوانند زندگی بهتری از خودشان داشته باشند، اما آن ها همچنین برای فقدان میراثی به سوگ نشسته اند که دخترهایشان هیچ درکی از آن ندارند.

کتاب کلوپ شانس و شادی

ایمی تن
ایمی تن (انگلیسی: Amy Tan؛ زادهٔ ۱۹ فوریهٔ ۱۹۵۲) نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است.
نکوداشت های کتاب کلوپ شانس و شادی
Intensely poetic, startlingly imaginative and moving.
فوق العاده شاعرانه، و به شکل حیرت انگیزی مبتکرانه و تکان دهنده.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A splendid first novel.
یک رمان نخست درخشان.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Wonderful. A significant lesson in what storytelling has to do with memory and inheritance.
شگفت آور. درسی مهم در رابطه با ارتباط داستان سرایی با خاطرات و میراث گذشته.
San Francisco Chronicle San Francisco Chronicle

قسمت هایی از کتاب کلوپ شانس و شادی (لذت متن)
کم کم می فهمی که چرا گریه کردن بی فایده است. اشک هایت نه تنها غصه ها را از بین نمی برد بلکه مایه شادی بقیه می شود. این دقیقا همان چیزی است که باید به خاطرش یاد بگیری غصه ها را نادیده بگیری.

پس باید همین درس را به دخترم هم یاد بدهی. چگونه معصومیتت را از دست بدهی اما امیدت را نه. چگونه همیشه بخندی.

آیا نفرت، صرفا نتیجه عشقی زخم خورده نیست؟