این رمان دربارهٔ چند دوست است که در آبادان زندگی میکردند و دوران کودکی خود را در شهر آبادان گذراندند. با شروع جنگ ایران و عراق، هر کدام از این نوجوانها به شهری مهاجرت کردند و از هم دور افتادند؛ ولی بعد از ۱۲ سال با انتشار یک آگهی که عکس «آشور» را به عنوان گم شده و دچار اختلال حواس معرفی میکرد، همه دوستان دوباره در آبادان دور هم جمع شدند. «آشور» شخصیت اصلی داستان جانباز است. خاطرات و شخصیتش چنان با جنگ آمیخته که هم جدایی از جنگ برایش در حکم مرگ است و هم ماندن در آن. او به همراه خواهرش، شریفه، و پسر ۱۱ساله ای که شاهد نام دارد و او را برادر خود معرفی میکند، در آبادان و در مدرسهای متروکه، زندگی میکنند. برخلاف آشور، دوستاناش که در جنگ نبودهاند، هرکدام به نحوی و در جاهایی دور از هم به زندگیشان ادامه میدهند و به آن عادت هم کردهاند. به همین سبب است که نمیتوانند و حتی نمیخواهند دوباره به شهر جنگزدهشان، که دیگر همان نیست که در جوانیشان بود، بازگردند.
رمان حیاط خلوت نوشته فرهاد حسنزاده یک رمان فارسی ست که در سال ۱۳۸۲ در نشر ققنوس منتشر شد.به گواه جوایز و نامزدیها، حیاط خلوت یکی از بهترین رمانهای فارسی دربارهٔ بازماندگان و دوره پس از جنگ ایران و عراق است.من صوتی آن را گوش دادم.عاالی وتاثیرگزاربود.
فوق العاده ، بی نظیر منی که یک کتاب رو نمیتونم دوبار بخونم. این کتابو ۸ بار خوندم و به هرکسی هم پیشنهاد دادم تا مدتها ازش حرف میزد