هانس گئورگ گادامر، فیلسوف بزرگ آلمانی در زمینه ی هرمنوتیک، در اتمکریستال «نقطه رفیع هنر سلان» را می بیند. گادامر در این کتاب سعی در رمزگشایی و ارائه آن در تفسیر و اظهار نظر دارد. سلان یک بار گفته بود که شعر او به عنوان "پیام در بطری" به دست خواننده می رسد. گادامر می خواهد تجارب خواننده ای را که چنین پیامی را در یک بطری دریافت کرده است، در قالب کلمات بیان کند. پل سلان شاعری اهل رومانی و از بزرگترین شاعران آلمانیزبان سدهٔ بیستم بود. شعر پاول سلان از شعرهای سادهفهم زبان آلمانی محسوب نمیشود. اشارههای فراوان او به متون دیگر، به ویژه متون مذهبی و عرفانی یهودیان از سویی، و شیوهٔ او در بهکارگیری زبان از سوی دیگر، فهم شعرهای پاول سلان را حتا برای بسیاری از آلمانیزبانان دشوار میکند. سلان هر جا لازم دید در ساختار و نحو زبان دستکاری کرد تا آن را قادر به بیان مضمونهایی کند که به اعتقاد بسیاری بیانناپذیر میرسند. پاول سلان در بسیاری از شعرهایش رنج یهودیان در اردوگاههای مرگ را دستمایهٔ کار خود کردهاست. مشهورترین نمونه از این شعرها «فوگ مرگ» اوست که به گونهای دریچهٔ آشنایی جهانیان با او شده. تقریبا در هیچ کشوری گزیدهٔ شعرهای سلان بدون «فوگ مرگ» منتشر نشدهاست. زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنا نبوده. از این شعر نزدیک به ده ترجمهٔ منتشر شده به فارسی وجود دارد.
درباره هانس گئورگ گادامر
هانس گئورگ گادامر، زاده ی 11 فوریه 1900 و درگذشته ی 13 مارس 2002، فیلسوف و نویسنده ی برجسته ی آلمانی بود.گادامر در ماربورگ به دنیا آمد. او بعدها در فرایبورگ با هایدگر آشنا شد. در آن زمان هایدگر دانشجو بود و هنوز به سمت استادی دانشگاه درنیامده بود.گادامر، هرمنوتیک را فلسفی کرد، آن را به کمال رساند و از نظریه ی ادبی جدا کرد.
سرزمین نان بی خواب پرسه زن/ کوه زندگی را پرت میکند بالا. /از خمیرش/ تو ورز میدهی از نو نام هایمان را/ که من، چشمی را /همانند/
چشم تو بر هر انگشت،/لمس میکنم /در پی جایی که از راه آن /می توانم خود را سوی تو بیدار کنم/ شمع گرسنه روشن /در دهان.