سلام قسمت هایی از کتاب رو خواندم. حدود ده بخش و در این حدود. کتاب بسیار زیبایی است. عنوان کتاب شاید نتواند تبلیغ خوب یا معرف خوبی برای کتاب و مفاهیم آن باشد. مطالب کتاب بیشتر دارد درد و دلهای یک استاد ادبیات را بیان میکند که وقتی میبیند در یک جامعه ای که شبه فرهنگهای مختلف دارند جای فرهنگ اصیل و واقعی را میگیرند، ناراحت میشود و نمیتواند خاموش بماند. این کتاب دارد از قدمت فرهنگ زیبا و قوی و بزرگمان صحبت میکند. از فرهنگ و ادب و ادبیات غنی ای حرف میزند که ما داریم در بیگانگان و غرب یا شرق دنبالش میگردیم، وقتی که خودمان مهد ادب و علم و فرهنگ و زیبایی هستیم و شاهد و دلیل این بیان و ادعا هم دور از دسترس نیست و کافیست که بلند بشویم و نگاهی به پیشینه کتابهای ادبی و تاریخ ادبیاتمان بیاندازیم. به عنوان مثال فقط کافیست که خلاصه ای از داستان خسرو و شیرین را بخوانیم، و ببینیم که در چند قرن گذشته، شیرین چه رفتار مودب و موقر و متین و باشخصیتی در برابر یک شاهزاده دارد. شاهزاده ای که راه منزل شیرین را میتواند با طلا آسفالت کند، اما رفتارش چقدر سنگین و بامتانت و باوقار است؟! حال بیایید همین ادب و رفتار با جنس مخالف را در جامعه امروز مقایسه کنید. شکاف فرهنگی را متوجه خواهیم شد. پس به عمق فاجعه و خودباختگی فرهنگیمان پی خواهیم برد.