کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

Balancing heaven and earth
کد کتاب : 6634
مترجم :
شابک : 9786006268880
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 503
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب راهبری زندگی با شهود درونی اثر رابرت الکس جانسون

یکی از محبوب ترین محققان روانشناسی قرن حاضر، رابرت آ جانسون است که از پیشگامان ارائه ی فرضیات پیپچیده و غنی کارل یونگ با ریزه کاری و زیبایی به مخاطبین نوین و تشنه ی آگاهی می باشد.
کتاب «راهبری زندگی با شهود درونی»، تجربیات جذاب زندگی شخصی خود اوست که از تجربه ی مرگبار او درسن یازده سالگی تا شروع سفر درونی و مادام العمرش را در برگرفته؛ سفری که او را آگاه به نوشتن کرد و به او آموخت که چگونه در دنیای مدرنی که او را مرتب به چالش می کشد، یک زندگی معنوی و غیرمادی را در پیش گیرد .
این کتاب که سرشار از داستان های گیرا و مفرح و غافلگیر کننده از ملاقات های جانسون با فرزانگان، روحانیان و بزهکاران است، دنیای درون او، دورنمای خیره کننده اش از رویاهای قدرتمند، الهامات رمزآلود و رویدادهای همزمان را در برابر دیدگان مخاطبین قرار می دهد.
کتاب با یک بازگویی زنده از حادثه ی زمان کودکی اش که قسمت تحتانی پای راستش را درگیر کرد، شروع می شود و جانسون لحظه ی تعیین کننده ای را وصف می کند که با الهامی رمزآلود به قلمرویی ماورای آگاهی معمولی منتقل شد؛ قلمرویی که آن را جهان طلایی می نامد. نویسنده که این اتفاق را هم نفرین و هم نعمتی برای خود می داند، آن را نقطه ی پرتابی به یک ماموریت معنوی توصیف کرده که وی را به جستجو در معرفت شرقی رهبری کرد و در آن جا با عارفانی همچون کریشنامورتی، سوزوکی و کارل یونگ آشنا شد.
این کتاب که شرح حال و راهنمایی شخصی به حساب می آید به مخاطب می آموزد که چگونه همچون جانسون، اثرات جزئی رویاها، الهامات و رنج های درونی و عمیق خود را دنبال کند تا با خود معنوی و درونی اش به هماهنگی برسد. راهبری زندگی با شهود درونی اثری با زیبایی غیرقابل قیاس است که معرفتی مادام العمر را به نمایش می گذارد.

کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

قسمت هایی از کتاب راهبری زندگی با شهود درونی (لذت متن)
در مقدمه این اثر می گوید: «در موقعیت های خوب و بد، یک رشتۀ نازک پس از یک رشتۀ نازک دیگر از من حمایت کرده اند و آنچه را می دانم و کسی را که هستم شکل داده اند. این مفهوم از رشته های نازک اساسا یک ایدۀ مذهبی است. هر چند که من چندان با مذهب سنتی راحت نیستم؛ حداقل با مذهبی که به آن گونه در فرهنگ من اجرا می شود، بنابراین اغلب تلاش می کنم اصطلاحاتی جدید برای بیان موضوعات قدیمی پیدا کنم. اما می دانم که زندگی ام توسط یک نهاد منسجم و هوشمند مدیریت می شود که می توانید آن را یک دست هدایت گر یا حامی مقدس بنامید. پس از اینکه یک آسیب جدی مرا به یک زندگی درونی دعوت کرد، وفاداری من به دنیای روحانی و آسمانی برانگیخته شد، اما هم زمان از لزوم ساختن یک زندگی زمینی نیز غافل نشدم. در تمام سال های زندگیم چالش اصلی من این شده که بیاموزم چگونه این دو قلمرو زمینی و آسمانی را متعادل کنم. آنچه روشن است طرفداری از یکی از این دو واقعیت بزرگ آسمان و زمین خطاست. در طول زمان توانسته ام بپذیرم که یک نقطۀ میانی که در آن هر دو قلمرو مورد توجه و احترام قرار بگیرند نه تنها امن ترین مکان، بلکه جایگاه سرمست کننده و مکانی مقدس است.»