قدرت شفابخشی نوشته های رابرت قابل لمس است.
کارهای رابرت جانسون همیشه آنقدر عریان است که به شما می گوید در خانه ی روان یک مرد صادق هستید.
هنگامی که در زندگی چشم ما به روی فرصتی جدید باز می شود، اغلب برای اولین بار آن را در اشخاص دیگر می بینیم. در این هنگام، بخشی از وجود ما که تاکنون پنهان و مخفی بوده در حال بروز و ظهور است اما به صورت مستقیم از ناخودآگاه به آگاهی ما وارد نمی شود بلکه از طریق میانجی یا میزبانی سفر می کند. هنگامی که ما طلای خود را بر کسی فرافکنی می کنیم، ناگهان مجذوب آن شخص می شویم. اولین اشاره ضمنی این امر، هنگامی است که شخص دیگر در نظر ما چنان برجسته و مهم به نظر می رسد که در تاریکی می درخشد. این نشانه ای قطعی است از این که چیزی در درون ما در حال تغییر است و ما در حال فرافکنی طلای درون خود به شخص دیگری هستیم. وقتی ما ویژگی هایی را که به شخص دیگر نسبت می دهیم می بینیم،[ در حقیقت ]عمق و محتوای درون خود را درمی یابیم. طلای ما ابتدا از ما به سوی آن ها می رود اما سرانجام به سوی ما بازمی گردد. فرافکنی طلای درون، بهترین فرصت را برای ارتقاء آگاهی در اختیار ما قرار می دهد.
برق چشمان تو هنگامی که می بینیم که طلای روحی خود را به کسی می سپاریم تا آن را برای ما نگه دارد، به چند روش ممکن است نسبت به این امر عکس العمل نشان دهیم. ممکن است به سراغ او برویم و بگوییم، «معنای زندگی من ناگهان در برق چشمان تو ظاهر شده است. می توانم درباره آن با تو صحبت کنم؟» راه دیگر این است که بگویم «من طلای درون خود را به تو سپرده ام. ممکن است مدتی آن را برایم حمل کنی؟» اما ما به ندرت رویدادها را این گونه می بینیم
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
ترجمه افتضاحه، حیف این کتاب به این مهمی با این ترجمه ضعیف که فقط کلافت میکنه
سپاس از نظر مفید شما