نثر حمزوی صرفا نثری پالوده و بیعیب و غلط نیست که همین هم در این دوره و زمانه غنیمت است و دیریاب. نثرش دلپذیر و شوقبرانگیز است. از جمله سراغ نوشتههایش میروم که حظ کنم از زبانی که به کار میگیرد و دمی بیاسایم از فارسی کسالتبار سایرین. اما قصه این رمان، ظلمیست که رفته و هنوز میرود و این پرسش باید جنگید یا گریخت؟ در جایجای قصه مرز عشق و کینه و نفرت ناپیداست. در صفحات آخر هم نوعی روایت موازی متفاوت و بدیع را آزموده است. کمی که به آن کلنجار رفت میشود پی برد چگونهست و حظ نویی برد. پیرمرد درآستانه صدسالگی هنوز زایاست و خلاق. باشد که به هزار سال زنده بماند و بنویسد و منتشر کند.
ثر حمزوی صرفا نثری پالوده و بیعیب و غلط نیست که همین هم در این دوره و زمانه غنیمت است و دیریاب. نثرش دلپذیر و شوقبرانگیز است. از جمله سراغ نوشتههایش میروم که حظ کنم از زبانی که به کار میگیرد و دمی بیاسایم از فارسی کسالتبار سایرین. اما قصه این رمان، ظلمیست که رفته و هنوز میرود و این پرسش باید جنگید یا گریخت؟ در جایجای قصه مرز عشق و کینه و نفرت ناپیداست. در صفحات آخر هم نوعی روایت موازی متفاوت و بدیع را آزموده است. کمی که به آن کلنجار رفت میشود پی برد چگونهست و حظ نویی برد. پیرمرد درآستانه صدسالگی هنوز زایاست و خلاق. باشد که به هزار سال زنده بماند و بنویسد و منتشر کند. #خسرو_حمزوی #چنگال_سیمرغ #ادبیات_ایران #ادبیات_ایرانی #ادبیات_فارسی