کتاب نوری از تاریکی

A Bright Ray of Darkness
  • 15 % تخفیف
    210,000 | 178,500 تومان
  • موجود
  • انتشارات: نگاه نگاه
    نویسنده:
کد کتاب : 69003
مترجم :
شابک : 978-6222672126
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 301
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب نوری از تاریکی اثر ایتن هاوک

رمان نوری از تاریکی داستان ویلیام هاردینگ، بازیگر جوان و مشهور سینمای آمریکا را روایت می کند که زندگی خانوادگی اش در شرف فروپاشی است. درست در همین زمان ویلیام برای اولین بار در عمر حرفه ای بازیگری خود قرار است بازی در برادوی را نیز تجربه کند. روزگار ویلیام به آشفتگی می گذرد و هر لحظه تا مرز فروپاشی عصبی پیش می رود. آیا تئاتر می تواند نجات بخش او از این تاریکی باشد؟ به چهره تک تک آدمها زیر چشمی نگاه کردم. می پنداشتم اگر زنم به دیدن نمایش بیاید، ما به نزد هم باز می گردیم و زندگی را از سر می گیریم. همه امیدم به این بود؛ اگر می آمد، یعنی دوستم داشت و می دانست به اندازه کافی تنبیه شده ام. آیا بازمی گردد؟»

کتاب نوری از تاریکی

ایتن هاوک
ایتن گرین هاک (زاده ۶ نوامبر ۱۹۷۰) بازیگر، نویسنده و کارگردان آمریکایی می‌باشد که چهار بار نامزد دریافت جایزه اسکار و برنده جایزه لوکارنو و خرس طلایی برلین برای فیلمنامه فیلم پیش از نیمه شب به همراه ریچارد لینکلیتر و جولی دلپی شده‌است.همچنین در فیلم تسلا 2020 بازی کرده است.
قسمت هایی از کتاب نوری از تاریکی (لذت متن)
فیلمبرداری که تمام می‏شود، حتی برایت تاکسی هم نمی‏گیرند. اما در شروع کار همه چیز در اختیار است: پذیرایی و تنقلات و هتل پنج ستاره و ماشین هرلحظه دراختیار. پس از فیلمبرداری همه فراموشت می‏کنند و پهن هم بارت نمی‏کنند. عصر اولین یکشنبۀ ماه سپتامبر به نیویورک رسیدم. تمرین نمایش هنری چهارم از روز بعد شروع می‏شد. به خانه نرفتم و بیرون فرودگاه جی‏اف‏کی تاکسی گرفتم و به راننده گفتم من را به هتل مرکوری برساند.

اولین فیلمم را در هجده سالگی بازی کردم. حالا در سی و دو سالگی نه تنها به واسطۀ نقش‏ هایم، که به سبب حاشیه‏ های زندگی خصوصی‏ا م حسابی شناخته شده ‏ام. به نوعی در تمام زندگی ‏ام معروف بودم و سال‏هاست با این مسئله که غریبه ‏ها مرا بشناسند سروکار دارم. حرف‏های مردم را معمولا زیرسیبیلی رد می‏کنم و نادیده می‏گیرم. اگر کسی به شما بگوید هر کجا می‏رود عده‏ای مدام به دنبالش می‏ آیند و جزئیات زندگی و حتی نام معشوقه‏ هایش را می‏گویند چه فکری می‏کنید؟ شاید تصور کنید این آدم روان‏پریش‏ است، دیوانه ا‏ست، اسکیزوفرنی‏ دارد، خیال می‏بافد… . نه، این‏طور نیست، این واقعیت هر روز زندگی من است.

نمی‏خواستم به نیویورک برگردم. اگر به خاطر بچه‏ هایم نبود، به این زودی به این شهر برنمی‏گشتم. برگشتن به نیویورک مانند این بود که با دست خود طناب دارم را به گردنم بیندازم.