از آنجا که ذهن نمی تواند به سادگی به برنامهٔ شغلی روشنی برسد، اما در عین حال مادهٔ خام لازم برای چنین برنامه هایی در آن وجود دارد، باید زمان قابل توجهی را صرف این کنیم که آگاهانه شواهد مرتبط را گرد آوریم، کتابخانه ای از آن ها بسازیم، در باب آن ها بیندیشیم و تحلیلشان کنیم؛ و یقین داشته باشیم که این افکار سرگردان و ادراکات حسی گریزپا سرانجام روزی به شکل گزاره ها و جملاتی روشن و مشخص درمی آیند. البته در مسیر انجام این کار پیچیدگی هایی نیز وجود دارد (در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت)، اما مانع اصلی آغاز کردن این فرآیند این احساس بد است که این کاری ناجور است و انجامش حتی لازم نیست. کوشش برای فهم شخصیت شغلی مان باید با تصدیق اولیهٔ این واقعیت آغاز شود که ذهن ما دچار ابهام طبیعی و بی بنیه گی فکری است؛ بی آنکه دستخوش این احساس شویم که گرایش های نهانی ذهن و روانمان شرم آور و یا اینکه نشانهٔ هرگونه ضعف شخصیتی هستند.
موانع امروزی، دیگر فقدان آموزش یا عدم امکان اطلاع یافتن از فرصتها نیست، بلکه مانع اصلی این است که نمی توانیم به تحلیل دقیقی از قابلیت هایمان دست یابیم و برای پرورش این قابلیت ها نیز به درستی راهنمایی نمی شویم. همین ایده آل دشواریاب است که آزمون های هدایت شغلی امروزی ادعا دارند حل و فصلش کرده اند، اما بسیار با آن فاصله دارند.
هم سرایان یک صدا می خواندند «به دست گیر، به دست گیر» و آگوستین این ندا را فرمانی از جانب خدا دانست. او کتاب مقدس را برداشت و نخستین آیه ای را که پیش چشمانش ظاهر شد قرائت کرد و دقیقا همان آیه ای که چشمش به آن افتاد به وی گفت زندگی اش را تغییر دهد و به شخصیتی تبدیل شود که امروز می شناسیم؛ او به کشیش و متفکر کاتولیک بزرگی تبدیل شد.
این کتاب رو با ترجمه مریم بردبار خوندم و راضی نبودم. روان نبود، جملات طولانی و پاراگراف هایی که به دلیل ترجمه نامناسب گنگ و نامفهوم بودند و نیاز به دوباره خوانی داشتند، زیاد بود.
درود 👋 بین ترجمه آزاده ضیایی و مریم بردبار کدوم رو پیشنهاد میدین؟
من ترجمه کتابهای در باب اعتماد به نفس و آرامش که هر دو نوشتۀ آلن دو باتن هست رو با ترجمۀ ایشون خوندم، و به نظرم خیلی خوب ترجمه کرده بودن، احتمالاً این کتاب هم مثل اونا باشه.
اسم مترجم رو یادم رفت بنویسم :) مریم بردبار
من با ترجمه مریم بردبار خوندم و راضی نبودم.
شغل مورد علاقه اول از همه به سراغ این میره که آیا واقعا لزومی داره کاری که انجام میدیم رو دوست داشته باشیم و نگاهی تاریخی به این داستان داره. بعد کمک میکنه که بدونیم واقعا چه چیزی رو دوست داریم. تمرینهای کتاب و مثالهاش برای کسانی که در انتخاب "شغل مورد علاقه" خودشون دچار تردید هستن راهگشا است
در کنار یک رابطهی رضایتبخش، داشتن شغل مورد علاقه از اصلیترین ملزومات یک زندگیِ کامل است. مناسفانه بیاندازه دشوار است که آنقدر شناخت خوبی از خودمان داشته باشیم که کاملا بدانیم انرژیهایمان را در کدام جهت صرف کنیم. شغل مورد علاقه را از همین رو نوشتیم تا در برخی از این تنگناها یاری و راهنماییمان کند تا بتوانیم خود را بهتر بشناسیم و شغلی را بیابیم که کاملاً مناسبمان باشد. این کتاب با روحیهای همدلانه و عمیقاً کاربردی ما را هدایت میکند تا پیش از آنکه فرصتهایمان از دست برود، استعدادهای واقعی خویش را کشف کن