1. خانه
  2. /
  3. کتاب فرنگیس

کتاب فرنگیس

نویسنده: سعید نفیسی
2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.8 از 1 رأی

کتاب فرنگیس

Farangis
انتشارات: امید فردا
٪15
225000
191250
3.3 از 1 رأی

کتاب فرنگیس

Farangis
انتشارات: معجزه علم
٪10
273000
245700
معرفی کتاب فرنگیس
این کتاب حاوی مجموعه نامه هایی است که نفیسی برای معشوقش فرنگیس نگارش کرده و در آن از کم و کیف احوالاتش سخن گفته است. نفیسی شاعر، مترجم، دانش پژوه، تاریخ نگار، ادیب و نویسنده ایرانی بود که از چیرگی بالایی در تاریخ و ادبیات ایران بهره داشت و با قلمی سحر آمیز نوشته هایی روان و فصیح را خلق می کرد.
درباره سعید نفیسی
درباره سعید نفیسی
سعید نفیسی (۱۸ خرداد ۱۲۷۴ تهران - ۲۳ آبان ۱۳۴۵ تهران)، دانش پژوه، ادیب، تاریخ نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود.او جزو نسل اول استادهای دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه تهران بود.سعید نفیسی، در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. او فرزند میرزا علی اکبر ناظم الاطبا (معروف به ناظم الاطباء کرمانی) و از نوادگان حکیم نفیس بن عوض کرمانی (طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری) و برادر علی اصغر نفیسی ملقب به مودب الدوله بود. حبیب نفیسی برادرزاده اوست.تحصیلات سه سالهٔ ابتدایی را در مدرسهٔ شرف، یکی از نخستین مدارس جدید که پدرش تأسیس کرده بود گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسهٔ علمیه، تنها مدرسه ای که دورهٔ متوسطه داشت، در بهار ۱۲۸۸ در تهران به پایان رساند. پانزده ساله بود که برادر بزرگترش دکتر اکبر مودب نفیسی او را برای ادامهٔ تحصیل به اروپا برد. نفیسی تحصیلات خود را در شهر نوشاتل سوئیس و دانشگاه پاریس انجام داد و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستان های تهران به تدریس زبان فرانسه پرداخت و بعد در وزارت فواید عامه مشغول کار شد. در سال ۱۲۹۷ به گروه نویسندگان مجله دانشکده پیوست و در یک سال فعالیت این مجله با ملک الشعرا بهار همکاری داشت.در سال ۱۳۰۸ خورشیدی به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستان ها، به کار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه عالی تجارت و مدرسه صنعتی پرداخت. در سال های بعد به تدریس در دانشکده های حقوق و ادبیات پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.وی از آغاز بنیان دانشگاه تهران در جایگاه استاد دانشکدهٔ حقوق و پس از آن، به استادی دانشکدهٔ ادبیات برگزیده شد. نفیسی از هموندان پیوستهٔ فرهنگستان بود و چندی در دانشگاه های کابل و شهرهایی چون دهلی، کلکته، دانشگاه های قاهره و بیروت به آموزش پرداخت.تسلط نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران، باعث شده بود تا آثار تازه و پژوهشی پدید آورد و تعداد بسیاری از متن های منثور و منظوم فارسی را به شیوه ای علمی منتشر کند و از گمنامی بیرون آورد. کتابخانه شخصی و کم مانندی که به مرور زمان فراهم ساخته بود به او این امکان را می داد که به مهم ترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد.نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیده اند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به زبان های یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی می باشد. ترجمه های کم نظیر استاد از زبان های بیگانه دارای معروفیت خاصی می باشد. بزرگترین خدمت استاد به زبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشه های کتابخانه های جهان بیرون کشیده و روی آن ها با جدیت تمام کار کرده و به صورت کتاب عرضه داشته است. یکی از افتخارات استاد نفیسی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستان نویسی تاریخ است که در آن ها روح وطن پرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را به حب وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرا می خواند.
قسمت هایی از کتاب فرنگیس

اما شما، دختران فرشته نهاد، شما که اسیر این جهان مادی نشده اید، شما که نیازمند بدین گرده های زر و سیم نیستید، شما در جهان دیگری می گردید و این عالم را از دریچه دگر می بینید. اکنون که بدان سخنان اول شب تو اندیشه می کنم می بینم که حق باتست، تو راست می گفتی که بد مطلق در جهان نیست، تو راست میگفتی که هر خوبی نسبت بکسی ممکنست بد باشد و هر بدی نسبت بدیگری خوب است. چرا تلخی بدست و شیرینی خوب؟ اگر تلخی نبود شیرینی چه لذت میبخشید؟ کسیکه هرگز دهان تلخ نکرده است چه می داند که شیرینی چیست؟ اگر بد نبود کسی بهای خوب را نمیدانست. اصلا بد آفریده طبیعت و خوب اختراع کرده انسانست. هرچیزی که بحال طبیعی خود باشد بدست و چون انسان آراستگی و پیراستگی بدان ببخشد خوب میشود. پس حق باتست که می گفتی بد را ببدسزا دادن از بد کردن بدترست. اینک که چهار ساعت در سخنان تو اندیشه کرده ام آشکار می بینم که بزرگی و بزرگواری در کینه ورزیدن، در انتقام جستن نیست، چون بد کردن از خوی مردمی ماست در پی این سرشت خویش رفتن دلاوری و بزرگی نیست. بزرگی آنست که بتوانیم از خود بگذریم، بزرگواری آنست که از نهاد جانوری خود روی بگردانیم و بد را نادیده و ناشنیده بینگاریم. پس، ای فرشته جانبخش، ای دلارام زیبای من، همانست که تو می گفتی: اگر من بتوانم در برابر بدکرداری دیگران تاب آوردم و بد ایشانرا ببدی دیگر کیفر ندهم بزرگی روح و دلیری خویش را آشکار کرده ام. من نیز ازین پس خواهم کوشید همچنانکه در عشق تو خود را بپایداری آزمون کرده ام در همه چیز و در همه جا هم خود را بدلیری و پایمردی بیازمایم. همچو فرهاد جان بتلخی بسپارم تا داستان های شیرین در همه جا از من بماند.

نظر کاربران در مورد "کتاب فرنگیس"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

جزو کتب روشن فکری تاریخ ایران

1401/11/01 | توسطIammahdiyar
1
|