قالب افسانه، قالبی غیر متعارف و بی سابقه بود و با هیچیک از قالب های شعر سنتی قابل انطباق نبود. همچنین وزن افسانه نیز در بحور رسمی شعر کلاسیک سابقه نداشت و چنانکه پیشتر آمد، تفاوت لحن و فضای افسانه با شعر کلاسیک نیز از جمله دلایل توجه شاعران به این شعر بود. دکتر حمید زرین کوب در این باره می نویسد: «افسانه نیما البته در ابتدا مورد تاخت و تاز شاعران قرار می گیرد، اما بعضی شاعران پرنام و آوازه آن عصر به تدریج بعد از انتشار و رواج آن به تقلیدش می پردازند و آن را به عنوان الگو می پذیرند. عشقی، بهار، شهریار هریک با زبان و بیان خاص خود فرم و وزن افسانه را می پسندند و به تقلید آن می پردازند. و این برای افسانه خود البته مایه اعتباری می شود و بدین ترتیب افسانه جای خود را در میان شعر معاصر فارسی باز می کند و با وجود مخالفت ها و گاه بی اعتنایی های فراوان، نام افسانه و نیما بر سر زبان ها می افتد.»