این کتاب ماجرای جوانی با استعداد است که در آرزوی نویسنده شدن به سر میبرد. او برای نوشتن اوّلین داستانش با تم اجتماعی، به دنبال موضوعی بکر میگردد، که نوشتن رمانی اجتماعی با محوریت زباله به وی پیشنهاد میشود. برای نوشتن این موضوع به ظاهر پیشپا افتاده در جامعه، نویسنده مجبور به رویارویی با افراد و دستاندکارانی میشود تا بتواند رمانی اجتماعی علمی از مسایل مربوط به زباله از جمله جمعآوری، نحوة انتقال، انواع دفن، دفن، سوزاندن، تصفیه بازیافت، کمپوست، ورکمپوست، بیوکمپوست و بیوگاز را بازگو کند. این رویارویی ماجرای فراوانی و پیچیدهای برایش به ارمغان میآورد.
کتاب داستانی که باید نوشته می شد