کتاب خلسه مادی

L'Extase matérielle
کد کتاب : 762
مترجم :
شابک : 978-964-380-618-7
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 316
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1967
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

ژان ماری گوستاو لوکلزیو برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 2008

معرفی کتاب خلسه مادی اثر ژان ماری گوستاو لوکلزیو

کتاب خلسه مادی، مقاله ای نوشته ی ژان ماری گوستاو لوکلزیو است که نخستین بار در سال 1967 انتشار یافت. لوکلزیو در این مقاله به مخاطبین خود توصیه می کند بیشترین توجه را معطوف چیزهایی کنند که اکنون در زندگی شان وجود دارد، نه چیزهایی که ممکن بود یا دوست دارند که داشته باشند. طبق نظر منتقدین، دلیل اصلی خلق کتاب خلسه مادی، کمک به پذیرش باطنی این مفهوم است: هرچه که وجود دارد، تمام چیزی است که وجود دارد و بیشتر خواستن، کار عاقلانه ای نیست. این مقاله از تفکرات شخصی نویسنده تشکیل شده و با روشی استدلالی قصد دارد تا تلنگری روشنگرانه به ذهن و ضمیر مخاطب خود بزند. لوکلزیو با استفاده از افکار و نظرات سایر متفکرین، تلاش می کند تا نگاهش به زندگی را با دخیل کردن احساسات و عواطف خود توضیح دهد.

کتاب خلسه مادی

ژان ماری گوستاو لوکلزیو
ژان ماری گوستاو لو کلزیو، زاده ی ۱۳ آوریل ۱۹۴۰، نویسنده ی معاصر فرانسوی است. اولین اثر او رمان بازجویی در سال ۱۹۶۳ جایزه ی رنودو را به خود اختصاص داد. تاکنون حدود ۴۰ کتاب از جمله مجموعه داستان های کوتاه و رمان های وی منتشر شده اند. جایزه ی نوبل ادبیات سال ۲۰۰۸ میلادی از سوی آکادمی سلطنتی سوئد به او تعلق گرفت.لوکلزیو در سال ۱۹۴۰ در شهر نیس فرانسه متولد شد، پدرش در زمان جنگ جهانی دوم در نیجریه خدمت می کرد، از همین روی در کودکی دو سال در نیجریه زندگی کرد. پس از اتمام دوره ی دبیرستان در نیس به دا...
نکوداشت های کتاب خلسه مادی
A deeply thought-provoking read about love and death.
کتابی عمیقا تفکربرانگیز درباره ی عشق و مرگ.
Revolvy

A lush essay.
مقاله ای شکوهمند.
Times Literary Supplement Times Literary Supplement

A moving read by a great artist.
اثری تکان دهنده به قلم هنرمندی بزرگ.
Perpignan Mediterranee Metropole

قسمت هایی از کتاب خلسه مادی (لذت متن)
همه چیز را مدیون آنانم. اساسا همه چیز را: نامم، نشانی ام، بینی ام، پوستم، رنگ موهایم، حیاتم، نهان ترین افکارم، رویاهایم و حتی مکان و زمان مرگم را. به گاه تولدم، انسان ها به کار تقدیرم آمده اند.

همیشه بسی دیر است. بسی دیر برای آمدن، بسی دیر برای اجتناب از صلیب رنج.

می توانستم زاده ی هر جا باشم. بر حسب تصادف این جا زاده شده ام. اما دیری نمی گذرد که این گونه تصادف، تبدیل به تقدیر می شود.