1. خانه
  2. /
  3. کتاب هرچه باداباد

کتاب هرچه باداباد

نویسنده: استیو تولتز
2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.38 از 8 رأی

کتاب هرچه باداباد

Here goes nothing
انتشارات: نشر چشمه
٪10
460000
414000
پیشنهاد ویژه
3.3 از 1 رأی

کتاب هر چه باداباد (جیبی، جلد چرم)

Here goes nothing
انتشارات: پارمیس
٪20
295000
236000
معرفی کتاب هرچه باداباد
نویسنده‌ای که نوشته‌هایش را بر ترس‌ها و فقدان‌ها بنا کرده است، در روزهایی که همه‌ی ساکنان زمین، آرام‌آرام درحال گذار از پاندومی دستوپیایی کرونا هستند، تریلوژی‌اش را با «هرچه باداباد» تکمیل کرده است. استیو تولتز، نویسنده‌ی یکی از بحث‌برانگیزترین رمان‌های هزاره‌ی سوم، چهارده سال پس‌از «جزء از کل»، این بار بودن و نبودن را به کناری نهاده و جهانش را بر سیر و سلوک حضور در میان فاصله‌ی آغاز و انجام استوار کرده‌است. اگر زیستن اجباری‌ست که بر ما مستولی‌ست و نبودشدن نیز حتمیّتی بی‌بازگشت است، جهانی ورای این دو چگونه خواهد بود؟ آن‌گاه که هراس و هول از بودن و نبودن، به هول و هراس از زندگی و مرگ مدام مبدل شود، این جهان چه‌گونه خواهد بود و انسان گیر افتاده و زنجیرشده در آن، چه خواهد کرد؟ آدمی که همه‌ی زیستنش در ازدست‌شده‌ها و به دست نیامدنی‌ها خلاصه شده و درعین‌حال این‌همه افسوسی تمام‌نشدنی‌ست که نمی‌شود بر آن فائق آمد؛ مسئله‌ی کتاب هرچه باداباد این است ! و البته انبوهی پرسش اساسی که در گیرودار چنین مسئله‌ای برابر ما قرار خواهد گرفت و در این داستان عجیب باید به دنبال پاسخ‌هایشان بود.
درباره استیو تولتز
درباره استیو تولتز
استیو تولتز، نویسنده ی استرالیایی متولد ۱۹۷۲ سیدنی، اولین رمانش «جزء از کل» را در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد که با استقبال زیادی روبه رو شد و همان سال نامزد جایزه ی بوکر شد که کمتر برای نویسنده ای که کار اولش را نوشته، پیش می آید. با وجود مدت زمان کوتاهی که از چاپ این کتاب گذشته است، اکنون به عنوان یکی از بزرگ ترین رمان های تاریخ استرالیا مطرح است.او کتاب را در مدت پنج سال نوشت. پیش از آن مشاغلی مثل عکاسی، فروشنده ی تلفنی، نگهبان، کارآگاه خصوصی، معلم زبان و نویسنده ی فیلمنامه داشت. خودش در مصاحبه ای گفته است: «آرزوی من نویسنده شدن نبود، ولی همیشه می نوشتم. زمان بچگی و نوجوانی شعر و داستان کوتاه می نوشتم و رمان هایی را آغاز می کردم که بعد از دو و نیم فصل، علاقه ام را برای به پایان رساندن شان از دست می دادم. بعد از دانشگاه دوباره به نوشتن رو آوردم. درآمدم خیلی کم بود و فقط می خواستم با شرکت در مسابقات داستان نویسی و فیلمنامه نویسی پولی دست و پا کنم تا بتوانم زندگی ام را بگذرانم که البته هیچ فایده ای نداشت. زمانی که دائم شغل عوض می کردم یا بهتر بگویم، از نردبان ترقی هر کدام از مشاغل پایین تر می رفتم، برایم روشن شد هیچ کاری جز نویسندگی بلد نیستم. نوشتن یک رمان تنها قدم منطقی ای بود که می توانستم بردارم. فکر می کردم یک سال طول می کشد ولی پنج سال طول کشید. زمان نوشتن تحت تاثیر کنوت هامسون ، لویی فردینان سلین ، جان فانته ، وودی آلن ، توماس برنارد و ریموند چندلر بودم.»
مقالات مرتبط با کتاب هرچه باداباد
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
ادامه مقاله
کتاب «جزء از کل»: پیاده روی در بلوار رویاهای فروپاشیده
کتاب «جزء از کل»: پیاده روی در بلوار رویاهای فروپاشیده

این «داستان زندگیِ» پرحادثه، پراحساس، طنزآمیز و حدودا هفتصد صفحه ای، به وضوح نشان می دهد که نویسنده برای خلق آن، به تفکر و خودکاوی عمیق و بلندمدتی نیاز داشته است.

نظر کاربران در مورد "کتاب هرچه باداباد"
20 نظر تا این لحظه ثبت شده است

ایده کتاب برام جالب بود. و مثل همیشه لحن و بیان نویسنده رو خیلی دوست داشتم.

1402/12/24 | توسطفاطمه زهرا
1
|

هرچه باداباد،در یک توصیف کلى یک کتاب حوصله سر بر و بى محتوا که نویسنده از وسطاى داستان باهاش مثل سریال هاى کنسل شده نتفلیکس برخورد کرده،تقریبا بعد از صد صفحه اول(که هنوز میشد امیدوار بود به ادامه روایت)خود نویسنده هم گیج میشه و نمیتونه(یا نمیخواد) روایت رو به مسیر درستش هدایت کنه در عوض به جریان روز و دراماتیزه کردن نحوه برخورد با سوشال مدیا رو میاره که به قول استاد فراستى در نیومده شخصیت‌ها کاملا معلق هستن و این با شخصیت خاکسترى فرق داره مخصوصا گریسى که کاملا بلاتکلیفه در رابطه با خودش و ارتباط عاطفیش در نهایت نویسنده مسیر معکوس رو میره و شخصیت رو به حال خودش رها میکنه.برعکس جز از کل که یه جاهایى داستان داشت و بعضى وقتا حرفایى میزد که خیلى تو ذوق نمیخورد شوخ هاى مثلا خوشمزه فلسفى این کتاب نه تنها جالب نیست بلکه حال بهم زن شده و دائم به خودت لعنت میفرستى بابا چرا دارم ادامه میدم بذار کنار دیگه. به نظرم مسیر تولتز کاملا تو سراشیبى بوده و از یه کتاب قابل تحمل و پاپیولار مثل جز از کل به هر چه باداباد میرسه باید خون گریست😂

1402/07/03 | توسطفرهاد نصرالهی
5
|

من قبلا از این نویسنده جز از کل رو خونده بودم که خیلی خوشم اومد اما این کتابش اصلا قابل قیاس با اون نبود و به نظرم تاحد زیادی اشکال از ترجمه اش بود و ویرایش ضعیفش

1402/06/31 | توسطفاطمه - کاربر سایت
1
|

اصلا با کتاب ارتباط نگرفتم به نظرم موضوع خوب و گیرایی نداشت نسبت به کتاب اول ضعیف‌تر بود خلاقیت ضعیفی داشت و ادمو جذب نمیکرد

1402/06/03 | توسطگلناز - کاربر سایت
1
|

نسبت ب کتاب اولش( جز از کل) ک شاهکاری بود واسه خودش، کمتر آدمو درگیر میکنه و خیلی جذاب نبود.

1402/01/22 | توسطکاربر سایت
1
|

پیشنهاد می‌کنم. از اون کتاباییه که دست بگیری زمین نمیشه گذاشت. پر از نکته و اتفاقات تامل برانگیزه و هر لحظه یه غافلگیری داره.

1401/12/12 | توسطدانیال دیدبان
5
|

سبک‌ترین کتابی که انگار اومده تا کلیشه زدایی بکنه و سنت شکن باشه اما خودش گرفتار یه نگاه سطحی و خشک شده. ضعیف‌ترین کتابی که تا حالا خوندم.چقدر این اقای تولتز زور زده که یه چیز جدید با خاصیت شک اور درست کنه. برای یه عده ای که تحت تاثیر اسم‌های عجیب غریب هستن و کسایی که تازه یاد گرفتن صحبت‌های دهان پر کن بزنن(اشاره به حرف گریسی برای کسایی که تازه یاد گرفتن امیزش کنن-بخونید متوجه می‌شید_) کتاب خوبی هست. ! یه تعداد جمله ای که به درد پستای زرد اینستا میخوره رو جمع کرده، یه داستان بدون کشش گذاشته کنارش و شده کتابی در رابطه با ترس، مرگ و زندگی. خیلی تلاش کرده مثل کافکا و کامو بنویسه اما اصلا در نیومده.می خواد نگاه جدیدی ارائه بده اما جون نمیگیره.تو نگاه اول جملات جالبن اما اگه عمیق نگاه کنید میبینید خیلی قابل انتقاد هست.

1401/10/02 | توسطسید مصطفی حسینی منش
14
|
پاسخ ها

درست میگی ، واقعا کتاب اولش ی چیز دیگس.

1402/01/22|توسطکاربر سایت
0

تا به حال زندگی پس از مرگ رو اینطور تصور نکرده بودم، بعضی از جمله‌های کتاب رو هم نفهمیدم😑اما تا آخرین جمله همچنان برام کشش داشت.مرددم که به کسی توصیش کنم یا نه

1401/08/19 | توسطوفایی - کاربر سایت
1
|

داستان‌های نایاب با تولتز , فقط به نظر طراحی ۲جلد قبلی بهتر بود ، واقعا یه کتاب ۴۰۰ صفحه آیی باید گالینور باشه نه شومیز

1401/08/12 | توسطکاربر سایت
3
|

هشتگ داستان‌های نایاب با تولتز فقط به نظرم طراحی جلد دو تا کتاب قبلی خیلی بهتر از این کتاب بود

1401/08/12 | توسطکاربر سایت
2
|

نظر منو چرا پاک کردین

1401/07/19 | توسطکاربر سایت
2
|

یه جمع بندی کلی بخوام بگم ۱_درباره فضا سازی :خوب تونسته بود یه فضای متفاوت بسازه و نسبت به فضای کار‌های قبلیش کلیشه ای عمل نکنه (همون کاری که توی ریگ روان کرد)اما بخوایم از قیاس با خودش بگذریم کلا استیو تولتز روی منظره و رنگ پردازی داستان زوم نمیکنه و بیشتر تلاشش به پرداختن ایده س(هرچند در جز از کل کمی سعی کرد خودش رو محک بزنه ) و اون تمی که از دنیای پس از مرگ میده برای همین یکم برای مخاطب ممکنه مجهول بمونه. ۲_شخصیت پردازی:توی این رمان هم کارکتر‌های زیادی رو انتخاب نکرده و داستان روی سه شخصیت اصلی می‌چرخه با سه دنیای درونی متفاوت که انگوس مونی نسبت به گریسی و اون شخصیت متفاوت و سبک سر‌تری داره که نقشش در روند داستان برای بالانس کردن و فاصله انداختن بین عقاید اون و گریسی موفق ظاهر میشه و تولتز بیشتر سعی می‌کنه لحن کمدی خودشو از این شخصیت انتقال بده .از اون طرف گریسی نمونه بارز یک انسان آلوده شده به تعارض شناختی رو میبینیم که نماینده هرکدوم از ما در عصر مدرنه .تولتز شخصیت سمج و کنجکاو خودش رو در این شخصیت جا می‌کنه و بعد از تمام حوادث و مسائل متافیزیکی و کوانتومی و عدم قطعیت که از دید گریسی مطرح می‌کنه باز خودش رو وادار به پیدا کردن جوابش و نتیجه گیری رمان یعنی رجعت ابدی نیچه می‌کنه و رسالت رو برگردن گریسی میندازه اما شخصیت بعدی یعنی اون ترکیبی از سبک سری انگوس و ذهن آنارشیستی گریسی رو میبینیم که از همون اول رمان بذر بی اعتمادی رو در ذهنمون میکاره و در اخر به قطعیت می‌رسونه..اون که با حقیقت مرگ بی علاج خودش روبرو شده و در انتظار مرگه بدون معطلی سعی در آزادی خودش به هر نحوی داره و مهم تریم هدفش رسیدن به عشق (از دید خودش )به هر بهاییه حتی قتل .اما شخصیت اون هم خالی از لطف نیست حتی وقتی مخاطب با اون روی حیوانی و قاتل اون آشنا میشه باز نمیتونه به طور کامل به کارکتر بی محل باشه چون وجود اون یکی از رشته‌های اصلی پیرنگ داستانه که نشون میده جدا از فرشته مرگ بودن می‌تونه گاهی آخرین راه نجات هم باشه حتی با خود مرگ . در کل این رمان نه تراژدی عمیق جز از کل رو داشت (چون تلاشش بر محور تفکر درباره رجعت ابدی فقط با بالانس کردن و اجتناب از تاثیر گزاری بر مخاطب ممکن بود )و نه اون ذهن چند بعدی آلدوی ما توی ریگ روان (که به نظرم نسبت به فلسفه کتاب باید بیشتر روی این وجه قضیه کار میشد ).

1401/07/18 | توسطلازم به ذکر نیست - کاربر سایت
5
|

دوستان بنظرم بحث اولویت درمیونه.من خودم با وجودی ک حقوقم اصلا زیاد نیست ولی سعی میکنم کتاب تو لیست برنامه هام باشه.از لباس و خیلی خرجای الکی میگذرم ولی از کتاب و خوراکم نه

1401/05/17 | توسطکاربر سایت
27
|
پاسخ ها

چرا باید این حقارت رو تحمل کنیم که بخاطر کتاب از نیازهای روزانه مون بزنیم یا برعکس؟!

1401/07/16|توسطسهند ابراهیمی
25

این اولین کتابی هست که از این نویسنده خواندم. به تشویق دوستان پیرو کتاب قبلی ایشون از جزء به کل آنرا خواندم و باید بگم من اصلا کتاب را دوست نداشتم و برای من بدترین کتابی بود که تابحال خوندم. کتاب پر از سیاهی و کثیفی‌های بی معنا و بی دلیله و ذهن نویسنده پر از تاریکی‌های مشوش. تا به آخر کتاب هرچه سعی کردم معنا یا پیام مناسبی از کتاب دریافت کنم موفق نشدم و یک پایان بسیار سبک و بی مغز برای من داشت. البته نظر شخصی بنده هست و شاید دیگران چنین محتواهایی مطلوبشان باشه اما شخصا از کتابی که انقدر از نویسن

1401/05/10 | توسطمریم - کاربر سایت
4
|
پاسخ ها

توی کتاب خونی دنبال چیزی که توی ذهن خودتون هست نباشید نظر نویسنده و دیدگاهشو ببینید و درسی که بهتون میده

1401/05/23|توسطکاربر سایت
23

کتاب هرچه باداباد. یک تراژدی شرم آور. پر از جملات بی معنی و اعتقاداتی مسخره که اگر کمی عقاید شیعه را مطالعه کرده باشید متوجه خواهید شد.

1401/03/27 | توسطعبدالکریم جعفری - کاربر سایت
7
|
پاسخ ها

بس نیس کهنه پرستی؟

1402/03/17|توسطامیرعلی ذاکری
6

حاجی ولم کن حداقل دلیل بهتر بیار ینی میگی شرم اوره و از شیعه صحبت میکنی، برو خونتون ، برو برو

1402/06/15|توسطعصبانی - کاربر سایت
3

ای کاش خرید کتاب هم مثل خرید نان کیلویی میشد تا همه بتونن بخرن😅👌

1401/03/15 | توسطمهدی درّی
7
|

ای کاش خرید کتاب هم مثل خرید نان کیلویی بشه تا فقرا هم بتونن بخرن😅😅

1401/03/15 | توسطمهدی درّی
1
|

استیو تولتز ، تلخ‌ترین و سیاه‌ترین و در عین حال خنده دار‌ترین داستان و بی معنی‌ترین و همینطور پر معنی‌ترین داستان رو روایت کرد و با یک پایان عالی کتاب رو تموم کرد . خلاصه کتاب هست که خوندنش هم لذت بخشه و هم شکنجه وار

1401/03/05 | توسطحمید لشکری
18
|

یه زمانی ... نه چندان دور ... همین نویسنده و همین ناشر ... کتابِ ۵۰۰ ، ۶۰۰ صفحه ای با جلدِ گالینگورشو میخریدیم ۷۰ یا ۸۰ تومن 😩

1401/02/17 | توسطاشکان نعمت زاده
37
|
پاسخ ها

یاد باد آن روزگاران یاد باد

1401/02/23|توسطعلی - کاربر سایت
7

کتاب جز از کل رو 50 تومن خریدم

1401/02/25|توسطمسلم بابایی - کاربر سایت
9

توی این تحریم اقتصادی که خیلی‌ها لنگ نون شبشان هستند وقتی قیمت کتاب را انقدر زیاد میکنند معلومه که سرای مطالعه کشورمان کاهش میابد خود من کلی کتاب برای خرید توی و لیستم دارم ولی به خاطر قیمت زیادشان نمیتونم بخرم دیگه مردم حتی به کتاب هم نمی‌توانند پناه ببرند کتاب هم رفت جزو کالاهای لوکس وقتی مردم مطالعه نکند جامعه ناآگاه میشود جامعه‌ی ناآگاه هم یعنی تباهی چطور انتظار دارند یک کارگر با حقوق کمش که به زور میتونه شکمش را سیر کنه به فکر غذای ذهن و روحش باشه

1401/02/27|توسطکاربر سایت
43

مگه اینکه تو خواب ببینیم بشه مثل قبل‌ها دوباره با خیال راحت کتاب خرید😔😢

1401/03/05|توسطزهره طالبی تماجانی
2

جز از کل رو 20 هزار تومان خریدم! و یک بار بعدش برای هدیه به دوستی 50 هزار تومان!

1401/03/11|توسطکاربر سایت
2

قلم استیو و ترجمه عالیجناب خاکسار و نشر چشمه یعنی لذت ۴۰۰صفحه ای!

1401/02/15 | توسطامیرحسین صالحیان
27
|
پاسخ ها

همین 🤤🤤

1401/02/24|توسطضحاسادات هاشمی
1