داستانی مسحورکننده که اسطوره شناسی یونان، قتل و تمایلات وسواس گونه را در هم می تند.
این کتاب، نام «میخائلیدس» را به عنوان نیرویی توقف ناپذیر در قلمرو داستان های تریلر به ثبت می رساند.
داستانی پرتنش و با پیچ و خم های هوشمندانه.
«ماریانا» از نزدیک به ماجرا می نگریست و چشمان محافظش روی «هنری» بود که ببیند او چه می کند. او با تمام شجاعتش، فردی بسیار آسیب پذیر بود. «هنری» در کودکی و پیش از آن که به چندین خانه مراقبتی و پرورشی فرستاده شود، تحت آزار جنسی و فیزیکی پدرش قرار گرفته بود. و هنوز با وجود تمام این زخم ها، فرد بسیار باهوشی بود و در یک آن تصور می شد شاید هوشش توانسته بود زندگی اش را نجات دهد.
او در هجده سالگی برای خواندن درس فیزیک وارد دانشگاه شد، اما فقط چند هفته به درس خواندن ادامه داد و همیشه گذشته اش مانع موفقیتش می شد. او شکست های زیادی داشت و هرگز کاملا بهبود نیافت. زندگی او شاهد تاریخچه ای غمبار از خودزنی ها، اعتیاد به مخدر و شکست های مکرر بود که مدام او را روانه این بیمارستان و آن بیمارستان می کرد تا روزی که پزشکش، او را به «ماریانا» معرفی کرد.
موجی از هیجان حاضران را فرا گرفت. همه ساکت شدند. «ماریانا» نمی توانست تردید نداشته باشد، اما سابقه گروه درمانی اش به او می گفت باید به هر گروهی که عاشق استاد خود است، مشکوک باشی؛ این شرایط به ندرت کارش به جاهای خوب ختم می شود. برای «ماریانا»، «فوسکا» بیشتر شبیه یک ستاره جوگیر پاپ بود تا یک سخنران؛ و تا حدی منتظر بود هر لحظه بزند زیر آواز. «ماریانا» در کمال تعجب دید که چشم های او پر از اشک شد.
«تریلرها» روایت هایی سرشار از تعلیق و هیجان هستند و کاراکترهایی را به تصویر می کشند که ترس، پارانویا، یا عطشی برای انتقام به انگیزه هایشان شکل و جهت می دهد.
پایان بندی کتاب واقعا فاجعه بود .قرار نیست برای اینکه اجازه ندیم خواننده قاتل رو حدس بزنه ،انگیزه قاتل برای قتلها تقریبا صفر باشه . اگه به این نوع فضا در کتاب ( دانشگاه ، استاد جذاب ، گروه دانشجویان نخبه ، قتل ، ادبیات یونان ، رسوم ممنوعه یونانیان باستان ) علاقه دارید ، کتاب گذشته راز آمیز اثر دانا تارت رو مطالعه کنید .بعید نمیدونم خود الکس مایکلیدیس هم از اون کتاب الهام گرفته باشه .
کتاب داستان خوبی رو پیش برد و فضاسازی خوبی داشت،ترجمه روان و خوانا(نشر آموت)،فقط نمیدونم چرا دو صفحه آخر کتاب سفید بود،اتفاقی بود؟ حقیقتا حقیقت قاتل من و شگفت زده کرد،اما دلیل اینکه چرا جنایت میکرد کمی برام مسخره اومد. از پایان کتاب انتظار بهتر و بیشتری داشتم،زیاد تو چشم نبود. و هیچوقت مقصود مرور خاطرات گه گاه اون پسرک بیچاره ای رو که هر از گاهی لابه لایه داستان، کودکی سختی که پدرش براش رقم زده بود رو نفهمیدم،انتظارم این بود رابطه مستقیمی با داستان داشته باشه اما هوشمندانه نبود و از کیفیت داستان کم کرد. در کل روندی سرگرم کننده داشت و من لذت بردم و به این کتاب امتیاز ۷ ممیز ۶۰ از ده رو میدم احتراما.
الان ساعت پنج صبحه و این کتاب تموم شد و باید بگم قاتل برام قابل حدس بود یعنی دوبار توجهم بهش جلب شد و دسته آخر خودِ ناکسش بود.اوایل کتاب چیز جالبی برای جذب من نداشت ولی رفته رفته هیجان انگیز شد.پیشنهاد میکنم ب کتاب فرصت بدین و از صفحهی دویست ب بعد خودتونو توی ی فضای تاریک و خلوت قرار بدین که داستان دراماتیکتر بشه براتون.یحتمل تجربه جالبی خواهد بود
تو فضای تاریک بعد چجوری بخونم؟
خببا چراغ مطالعه
سلام کسی میتونه دو صفه آخر این کتاب برآن اسپویل کنه کتابی که خریدم دو ص آخرش خالیه نشر آموت
خب اول از همه بابت ترجمه باید بگم که نشر سنگ رو خریدم و واقعا به نظرم ترجمه بدی داشت پس فروختمش جاش از آموت گرفتم که ترجمهی خوبی داشت. در مورد خود داستان هم به هیچ وجه قابل قیاس با بیمار خاموش نیست. البته شاید هم واسهی من اینطور باشه چون بیمار خاموش اولین جناییم بود و این نه و در کل خوشم نیومد ازش. تنها قسمت داستان رو که دوست داشتم اونجایی بود که تئودور از بیمار خاموش تو این کتاب رخ نشون داد😂
نشر البرز چه خبره 😐
همینو بگو !
دوستان کدوم نشر سانسور کمتری داره؟
سلاطین برای اطلاعتون بیمار خاموش هم مال این نویسنده اس ❤️ دوتاشم به شدت پیشنهاد میشه
این کتاب فوق العاده بود، اگر بیمار خاموش رو خوندید و خوشتون اومده ، قطعا عاشق این کتاب میشید . ترجمه "علی قانع" عالی بود پاورقیهای خوب
من این کتاب رو همین الان تموم کردم😀عااااالی بود👌یه جنایی به شدت خفن که شک من برای قاتل بودن معطوف همهی شخصیتها شد جز همون اصل کاری😂کتاب خیلی متفاوتی بود✌اگر جنایی_معمایی دوست دارید تردید نکنید و بخرید این کتاب رو💞من ترجمهی نشر آموت رو خوندم و خیلی گیرا و روان بود📚
کدوم ترجمه؟
قطعا اموت
نشر سنگ چون مترجم سابقه ترجمه قبلی این نویسنده رو داره و با قلمش اشناست
اساطیر یونان، روانشناسی و جنایت عناصری هستن که در رمان بیمار خاموش هم بودن. امیدوارم تکراری نباشه!
امضایی نویسنده اینه مثل هارلن کوبن که از موزیک میگه یا لوسی فولی که داستانشو از زبون چندین نفر میگه
امضایی نویسنده اینه مثل هارلن کوبن که از موزیک میگه یا لوسی فولی که داستانشو از زبون چندین نفر میگه