1. خانه
  2. /
  3. کتاب عذاب وجدان

کتاب عذاب وجدان

3.33 از 3 رأی

کتاب عذاب وجدان

remorse
انتشارات: ققنوس
٪10
503000
452700
معرفی کتاب عذاب وجدان
عذاب وجدان در نگاه اول شاید یک داستان پیش پا افتاده و معمولی به نظر برسد و شبیه یکی از همین داستان های بازاری باشد که درباره مثلث های عاشقانه و عشق های نافرجام نوشته می شوند و به احتمال زیاد در دوران نوجوانی حداقل یکی از آنها را خوانده اید، اما راستش را بخواهید این طوری نیست و عذاب وجدان با اینکه داستانی کلیشه ای دارد اما شیوه ای که نویسنده برای روایت داستان استفاده کرده و همزمان پیش بردن چند داستان موازی با استفاده از چند راوی و زاویه دید مختلف، باعث شده تا کتاب از سطح یک داستان تجاری و معمولی فراتر رود. آلبادسس پدس، نویسنده ایتالیایی کتاب، روایت داستان را برپایه نامه هایی گذاشته که دو دوست با هم در مدت زمانی طولانی رد و بدل می کرده اند و در میان آنها به یادداشت های یک خبرنگار گمنام یک روزنامه پرتیراژ هم سرک کشیده است. همین عامل و قدرت نویسنده در پرداخت شخصیت های اصلی و فرعی داستان و مرتبط کردن آنها با هم، باعث جذابیت کتاب شده که به رغم حجم زیادش خواننده را پس نمی زند. ماجرای آن هم درباره کشمکش درونی و ذهنی زنی است که از زندگی تکراری اش خسته شده و حالا این فرصت را یافته تا زندگی اش را عوض کند. ک... چند دقیقه پیش، همان صدای همیشگی. هر بار با شنیدن آن صدا قلبم فرو می ریزد، درست مثل شبی که از جزیره برگشته بودیم و من داشتم از ترس می مردم که مبادا متوجه شود کسی جلوی در ساختمان، در انتظار من است. با این حال، وقتی تاکسی حرکت کرد، هراسان شده بودم. همان طور که ماتئو رفته رفته از من دور می شد، من نیز حس می کردم که در صحبت کردن با گولیلمو نباید شتابی نشان دهم... حس می کردم که بار دیگر آن عذاب وجدان نامعلوم و همیشگی دارد در قلبم جای می گیرد...
درباره آلبا د سس پدس
درباره آلبا د سس پدس
آلبا دسس پدس در رم ایتالیا زاده شد. پدربزرگش نخستین رئیس جمهور کوبا، پدرش سفیر کوبا و مادرش ایتالیایی بود. خود وی پس از ازدواج با یک سرهنگ ایتالیایی به تابعیت ایتالیا درآمد و سال های زیادی در ایتالیا زیست.او کارش را به عنوان روزنامه نگار در دهه ۱۹۳۰ آغاز کرد. در ۱۹۳۵ نخستین رمان خود L’Anima Degli Altri را نوشت. در این سال برای فعالیت های ضدفاشیستی در ایتالیا زندانی شد؛ و دو کتابش، «هیچ کس به گذشته برنمی گردد» (۱۹۳۸) و «فرار» (۱۹۴۰) در دستگاه سانسور فاشیست ها توقیف شد. مجددا در سال ۱۹۴۳ برای همکاری با Radio Partigiana به زندان افتاد. آلبا دسس پدس پس از جنگ به فرانسه رفت و تا پایان عمرش در ۱۴ نوامبر ۱۹۷۷ در آنجا ساکن بود.رمان های آلبادسس پدس، نماینده زنان قرن بیستم ایتالیا است، سال های جنگ جهانی دوم و چندین سال پس از پایان جنگ، که تقابل پیدا و پنهان فضای ناهماهنگ زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی و چالش زنان با محیط اطرافشان را نشان می دهد.
قسمت هایی از کتاب عذاب وجدان

بدون شک با دیدن دستخط من متعجب شده ای. ولی مطمئنم که با وجود سکوت طولانی و غیرموجه من، پاکت را نه تنها با کنجکاوی، بلکه با نگرانی باز کرده ای. سال هاست که از تو بی خبرم. از خود سوال می کنم آیا هنوز در ورونا هستی؟ در همان خانه ای که من همچنان تو را در آن در نظر مجسم می کنم؟ حتی می ترسم که تو نه آن جا باشی و نه هیچ جای دیگر، می ترسم مرده باشی و من خبری از مرگ تو به دست نیاورده باشم. این وحشت، گرچه ممکن است پوچ به نظر برسد ولی به تو حالی خواهد کرد که برای من تا چه حد اهمیت دارد بدانم که در جهان یک نفر وجود دارد که بتوانم کورکورانه به او اعتماد کنم. کسی که شاید بتواند به من کمک بکند. می دانم که این اشارات مبهم پریشان حالت می کند. هر نامه من، هر ملاقات ما، همیشه به نحوی تو را پریشانحال کرده است که من، هرگز دلیل خاصی را در آن درک نکرده ام. از اولین روز دوستی ما، تا آخرین باری که برایت نامه ای نوشتم، علاقه تو نسبت به من، همیشه آزادی را از من سلب کرده است، نگذاشته است تا به میل خود زندگی کنم. تو، از دور هم مرا تعقیب می کردی، سوال پیچم می کردی. با نوعی نگرانی، می خواستی با نگاه خود، چیزی را از من بیرون بکشی. هرچه را که می گفتم و یا فکر می کردم، هر اتفاقی که برایم رخ می داد، هر مشکلی که برایم پیش می آمد، هر انتخاب من، در تو چنان عکس العمل و واکنش شدیدی ایجاد می کرد که عاقبت در مقابل تمام آن اعمال، نسبت به تو احساس مسئولیت می کردم. خیال نکن دارم مبالغه می کنم. به نظرم می رسید که سرنوشت تو بستگی به من دارد. تقدیر تو را من در دست دارم.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب عذاب وجدان" ثبت می‌کند