کتاب عذاب وجدان

remorse
کد کتاب : 7725
مترجم :
شابک : 9789643112622
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 503
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1962
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 13
زودترین زمان ارسال : 16 اردیبهشت
نوع چاپ : دیجیتال - POD

معرفی کتاب عذاب وجدان اثر آلبا د سس پدس

عذاب وجدان در نگاه اول شاید یک داستان پیش پا افتاده و معمولی به نظر برسد و شبیه یکی از همین داستان های بازاری باشد که درباره مثلث های عاشقانه و عشق های نافرجام نوشته می شوند و به احتمال زیاد در دوران نوجوانی حداقل یکی از آنها را خوانده اید، اما راستش را بخواهید این طوری نیست و عذاب وجدان با اینکه داستانی کلیشه ای دارد اما شیوه ای که نویسنده برای روایت داستان استفاده کرده و همزمان پیش بردن چند داستان موازی با استفاده از چند راوی و زاویه دید مختلف، باعث شده تا کتاب از سطح یک داستان تجاری و معمولی فراتر رود. آلبادسس پدس، نویسنده ایتالیایی کتاب، روایت داستان را برپایه نامه هایی گذاشته که دو دوست با هم در مدت زمانی طولانی رد و بدل می کرده اند و در میان آنها به یادداشت های یک خبرنگار گمنام یک روزنامه پرتیراژ هم سرک کشیده است. همین عامل و قدرت نویسنده در پرداخت شخصیت های اصلی و فرعی داستان و مرتبط کردن آنها با هم، باعث جذابیت کتاب شده که به رغم حجم زیادش خواننده را پس نمی زند. ماجرای آن هم درباره کشمکش درونی و ذهنی زنی است که از زندگی تکراری اش خسته شده و حالا این فرصت را یافته تا زندگی اش را عوض کند. ک... چند دقیقه پیش، همان صدای همیشگی. هر بار با شنیدن آن صدا قلبم فرو می ریزد، درست مثل شبی که از جزیره برگشته بودیم و من داشتم از ترس می مردم که مبادا متوجه شود کسی جلوی در ساختمان، در انتظار من است. با این حال، وقتی تاکسی حرکت کرد، هراسان شده بودم. همان طور که ماتئو رفته رفته از من دور می شد، من نیز حس می کردم که در صحبت کردن با گولیلمو نباید شتابی نشان دهم... حس می کردم که بار دیگر آن عذاب وجدان نامعلوم و همیشگی دارد در قلبم جای می گیرد...

کتاب عذاب وجدان

آلبا د سس پدس
آلبا دسس پدس در رم ایتالیا زاده شد. پدربزرگش نخستین رئیس جمهور کوبا، پدرش سفیر کوبا و مادرش ایتالیایی بود. خود وی پس از ازدواج با یک سرهنگ ایتالیایی به تابعیت ایتالیا درآمد و سال های زیادی در ایتالیا زیست.او کارش را به عنوان روزنامه نگار در دهه ۱۹۳۰ آغاز کرد. در ۱۹۳۵ نخستین رمان خود L’Anima Degli Altri را نوشت. در این سال برای فعالیت های ضدفاشیستی در ایتالیا زندانی شد؛ و دو کتابش، «هیچ کس به گذشته برنمی گردد» (۱۹۳۸) و «فرار» (۱۹۴۰) در دستگاه سانسور فاشیست ها توقیف شد. مجددا در سال ۱۹۴۳ ...
قسمت هایی از کتاب عذاب وجدان (لذت متن)
بدون شک با دیدن دستخط من متعجب شده ای. ولی مطمئنم که با وجود سکوت طولانی و غیرموجه من، پاکت را نه تنها با کنجکاوی، بلکه با نگرانی باز کرده ای. سال هاست که از تو بی خبرم. از خود سوال می کنم آیا هنوز در ورونا هستی؟ در همان خانه ای که من همچنان تو را در آن در نظر مجسم می کنم؟ حتی می ترسم که تو نه آن جا باشی و نه هیچ جای دیگر، می ترسم مرده باشی و من خبری از مرگ تو به دست نیاورده باشم. این وحشت، گرچه ممکن است پوچ به نظر برسد ولی به تو حالی خواهد کرد که برای من تا چه حد اهمیت دارد بدانم که در جهان یک نفر وجود دارد که بتوانم کورکورانه به او اعتماد کنم. کسی که شاید بتواند به من کمک بکند. می دانم که این اشارات مبهم پریشان حالت می کند. هر نامه من، هر ملاقات ما، همیشه به نحوی تو را پریشانحال کرده است که من، هرگز دلیل خاصی را در آن درک نکرده ام. از اولین روز دوستی ما، تا آخرین باری که برایت نامه ای نوشتم، علاقه تو نسبت به من، همیشه آزادی را از من سلب کرده است، نگذاشته است تا به میل خود زندگی کنم. تو، از دور هم مرا تعقیب می کردی، سوال پیچم می کردی. با نوعی نگرانی، می خواستی با نگاه خود، چیزی را از من بیرون بکشی. هرچه را که می گفتم و یا فکر می کردم، هر اتفاقی که برایم رخ می داد، هر مشکلی که برایم پیش می آمد، هر انتخاب من، در تو چنان عکس العمل و واکنش شدیدی ایجاد می کرد که عاقبت در مقابل تمام آن اعمال، نسبت به تو احساس مسئولیت می کردم. خیال نکن دارم مبالغه می کنم. به نظرم می رسید که سرنوشت تو بستگی به من دارد. تقدیر تو را من در دست دارم.