مردان و زنانی دلسوز و آرمانگرا در طبقات بالایی هر جامعه کم نیستند، اما فاصلهی عمیق میان اقشار مختلف مردم و عدم درک مناسبات طبقات اجتماعی، همواره موجب شده که این آدمها با ذهنیتی الکن و بهدور از واقعیت موجود به سراغ طبقات فرودست بروند. به خاصه از شهریور 1320 همواره شاهد تنشهای بیوقفهی میان طبقهی متوسط تحصیلکرده و فرودستان بودهایم و این موضوع تا همین امروز هم ادامه دارد. کتاب «خانهی آفاق»، داستانیست که «سارا نظری» با نظر به برخورد آدمهایی از اقشار ناهمگون جامعهی ایران نوشته است. زن چریک جوانی در سالهای پایانی دوران پهلوی، به اجبار فرار از دست نیروهای امنیتی، به خانهای پناه میبرد که یادآور همهی آن خانههای مثالیست که ادبیات و سینمای رئالیستی ایران از دههی 20 تصویرشان کردهاند؛ خانهای پرجمعیت با آدمهایی درگیر دهها مشکل، بزه و آسیب که در چنبرهی روابط خانوادگی، عاطفی و کاری ویرانگر، هرلحظهی زندگیشان کابوسیست جانکاه. محبوبهی رمان خانهی آفاق، برآمده از تربیت و سبک زندگیای سراسر متفاوت، با آرمانهایش برای نجات مردم، چند صباحی در این خانه و میان محله و ساکنانش ساکن شده و درحال لمس کردن چیزیست که نمیتواند از اعجابش بیرون بیاید. خانهی آفاق، روایت مصائب، بدطینتی، نیکسیرتی، هرجومرج و شکاف عظیم میان مردم واقعی و کسانیست که گویی برای این مردم مبارزه میکنند، بیآنکه چیزی از واقعیت آنها بدانند.
کتاب خانه ی آفاق