خواجه نظام الملک را از این حیث اندیشمند سیاسی می دانیم که درباره سرشت قدرت سیاسی بحث کرده ، و نهادهایی را که این قدرت در درون آن ها تولید و توزیع می شود، توضیح داده است. وانگهی ، خواجه، نظام منسجمی از مفاهیم نهادهای سیاسی را در محدوده امکانات سنت سیاستنامه نویسی ایرانشهری تعریف کرده و نسبت آن مفاهیم و پیوندهای آن نهادها را نیز به گونه ای توضیح داده است که ناظر بر همه عرصه های قدرت سیاسی باشد . افزون بر این ، در اندیشه سیاسی خواجه ، قدرت سیاسی ، به عنوان موضوع علم سیاست ، در ناحیه ای مستقل از دیگر دانش ها تکوین پیدا می کند و از عوارض آن بحث می کند. خواجه در مذهب خود اهل سخت گیری و تعصب بود و از آنجا که در دیانت جدی بود، آن گاه که سیاستنامه را می نوشت، سیاست در نمی آمیخت . راز ماندگاری سیاستنامه خواجه ، به عنوان ارجمندترین رساله در سیاستنامه نویسی ایرانشهری ، جز این نیست که او قدرت سیاسی را در استقلال موضوع آن تعریف کرد و با تعریف مفاهیم آن موضوع نسبت ها و پیوندهای میان آن مفاهیم را نشان داد.