کتاب «برف» نوشتهی مکسنس فرمین داستان کوتاهی است که در ژاپن قرن نوزدهم روایت میشود. شخصیت اصلی، یوکو آکیتا، نوجوانی هفدهساله از هوکایدو است که برخلاف سنت خانوادهاش تصمیم میگیرد شاعر شود. او تنها دربارهی برف شعر مینویسد و تمام تمرکزش را بر توصیف جنبههای مختلف سپیدی و سکوت زمستان میگذارد. برای او، برف نمادی از سادگی و خلوص است، و فکر میکند که با آن میتواند زیبایی را دقیقتر بیان کند. در ادامه، یوکو متوجه میشود که اشعارش از نظر تکنیکی کاملاند اما چیزی در آنها کم است. به توصیهی یکی از شاعران دربار، او سفری را به جنوب ژاپن آغاز میکند تا نزد سوسهکی، یک استاد نابینای هنر، آموزش ببیند. در مسیر، یوکو با پیکر زنی جوان که در یخ حفظ شده روبهرو میشود؛ اتفاقی که با بخشهایی از گذشتهی سوسهکی و مفهوم "برف" در داستان پیوند میخورد. این مواجهه، نقطهی چرخش روایت است. سوسهکی در گذشته عاشق زنی فرانسوی به نام "برف" بوده که بندباز بوده و در یک حادثه جان خود را از دست داده است. این تجربهی از دست دادن، روی هنر او تأثیر گذاشته و درک خاصی از رنگ، سکوت، و زندگی برایش ایجاد کرده. ارتباط میان این سه شخصیت-یوکو، سوسهکی و زن یخزده-بهتدریج روشن میشود و مفاهیمی مثل فقدان، الهام و میرایی در مرکز داستان قرار میگیرند. کتاب از فصلهای بسیار کوتاه تشکیل شده و نثر آن شبیه هایکو یا شعر ژاپنی طراحی شده؛ یعنی موجز، دقیق و تصویری. بخش زیادی از کتاب به تأمل دربارهی هنر و تجربهی زیبایی در سکوت و سادگی اختصاص دارد. موضوعاتی مثل مرز میان هنر و زندگی، تأثیر گذشته بر اکنون، و جستجوی معنا از درون، در طول داستان به شکل غیرمستقیم مطرح میشوند.
درباره مکسنس فرمین
مکسنس فرمین متولد 01 ژانویه 1968 در آلبرتویل، فرانسه است. مکسنس فرمین، نویسنده ای كه بین پاریس و آفریقا زندگی كرده است، نویسنده چندین رمان و مجموعه داستان کوتاه است.