عشقهای خنده دار مجموعه ای از هفت داستان کوتاه است که توسط میلان کوندرا نوشته شده است و در آن او طنز وحشیانه مخصوص خود را با مخلوط کردن تراژدی با موقعیت های طنز در روابط (عمدتا عاشقانه) ارائه می دهد.
"هیچ کس نخندد"
یک استاد جوان دوست دارد بازی ذهن خود را با افرادی انجام دهد که او را فرومایه می دانند.
"سیب طلایی میل ابدی"
دو مرد میانسال با دختران زیادی معاشقه می کنند و به آنها پیشنهاد می دهند. یکی از این مردها با زنی که دوستش دارد ازدواج کرده است و دیگری ترجیح می دهد کتاب بخواند.
"بازی اتواستاپ"
زن و شوهری بازی نقش آفرینی را انجام می دهند که در ابتدا آنها را هیجان زده می کند اما بعدا یکی را می ترساند و دیگری را دفع می کند.
"سمپوزیوم"
داستان با شخصیت دکتر هاول ، همراه با چند پزشک دیگر و یک پرستار در بیمارستان تنظیم شده است. دکتر هاول به دلیل استفاده های جنسی زیاد از او مشهور است و پرستار به او علاقه مند است ، اما دکتر او را رد می کند.
"دکتر هاول بعد از بیست سال"
دومین داستان دکتر هاول ده سال پس از "سمپوزیوم" اتفاق می افتد ، هنگامی که دکتر هاول احساس قدرت و جذابیت کمتری می کند .
"ادوارد و خدا"
جوانی به نام ادوارد دوست دختر مذهبی دارد اما شخصا به دلیل شغل خود در مدرسه باید از دین دوری کند. این شرایط را برای او دشوار می کند وقتی او را با دوست دختر خود در کلیسا مشاهده می کنید.