کتاب آسمان سرخ شب;

کتاب آسمان سرخ شب

Red Sky at Noon
(جلد دوم از سه گانه «تراژدی مسکو»)

کد کتاب : 84864
مترجم :
شابک : 978-6001827624
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 416
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«سایمن سیبیگ مانتیفوری» از نویسندگان پرفروش در ادبیات انگلیس

معرفی کتاب آسمان سرخ شب اثر سایمن سیبیگ مانتیفوری

کتاب «آسمان سرخ شب» رمانی نوشته «سایمن سیبیگ مانتیفوری» است که اولین بار در سال 2017 منتشر شد. «بنیا گولدن» نویسنده ای یهودی و یک زندانی سیاسی است که به شکلی ناعادلانه، خائن شناخته و به گذراندن ده سال در «گولاگ» محکوم شده است. «استالین» از خلافکاران، محکومان، و زندانیان سیاسی برای تشکیل گردان هایی به نام «اسمرتنیکی» به معنای «گروه مردگان» استفاده می کند—افرادی که در خط مقدم جنگ به عنوان «گوشت جلوی توپ و تانک» به کار گرفته می شوند تا جرم ها و گناه هایشان تنها به واسطه مرگ یا آسیب های شدید مورد بخشش قرار بگیرد. «بنیا» در یک هنگ سواره نظام قزاق گماشته می شود که پس از وقوع یک درگیری شدید و مرگبار، پشت خطوط دشمن گیر می افتد. تنها «بنیا» و شش سرباز دیگر از این حمله جان سالم به در می برند. آن ها با گروهی از پارتیزان ها همراه می شوند، در حالی که نمی دانند این گروه، بخشی از یک نقشه فریب فوق محرمانه از طرف روس ها برای دفاع از «استالینگراد» است.
سایمن سیبیگ مانتیفوری
سایمن سیبیگ مانتیفوری (زاده 27 ژوئن 1965) مورخ ، مجری تلویزیونی و نویسنده کتاب ها و رمان های تاریخ محبوب بریتانیا است.مونتفيور به عنوان بانكدار، روزنامه نگار در امور خارجي و يك خبرنگار جنگي مشغول به كار بود كه درگيري ها را در زمان سقوط اتحاد جماهير شوروي پوشش مي داد.
دسته بندی های کتاب آسمان سرخ شب
ادبیات انگلیس
داستان تاریخی
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
داستان جنگی
دهه 2010 میلادی
نکوداشت های کتاب آسمان سرخ شب
A stunning World War II story.
داستانی خیره کننده درباره جنگ جهانی دوم.
Publishers Weekly Publishers Weekly
Vivid and impeccably researched.
ملموس و با تحقیقات بی نقص.
Time Literary Supplement
An epic tale of love and war by a master storyteller.
داستانی حماسی درباره عشق و جنگ از یک داستان سرای چیره دست.
Sunday Herald
قسمت هایی از کتاب آسمان سرخ شب (لذت متن)
در کوچکترین چیزها به دنبال لذت گشتم. به ستارگان و ماه، نگاهی انداختم و به این فکر کردم که آن هایی که دوستشان دارم هم شاید در حال نگاه به آن باشند.
با خودش فکر کرد که جنایت خاموش این زمانه، همین بود: اگر وجدانت به اندازه کافی منعطف بود، می توانستی یاد بگیری که هر چیزی را تحمل کنی و همچنان از شکفتن گل ها لذت ببری.