1. خانه
  2. /
  3. کتاب ساکنین طبقه بالا

کتاب ساکنین طبقه بالا

نویسنده: لیزا جول
2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
1 از 1 رأی

کتاب ساکنین طبقه بالا

The Family Upstairs
انتشارات: آرشیو روز
٪15
290000
246500
پیشنهاد ویژه
1 از 1 رأی

کتاب خانواده ی بالای پله ها

The Family Upstairs
٪30
240000
168000
معرفی کتاب ساکنین طبقه بالا
کتاب «ساکنین طبقه بالا» رمانی نوشته «لیز جول» است که اولین بار در سال 2019 انتشار یافت. 25 سال پیش، اجساد «هنری» و «مارتینا لم» به همراه جسد مردی ناشناس در عمارت «لم» در لندن پیدا شد. آن ها چگونه مردند، و فرزندان خانواده کجا بودند؟ زنی بی خانمان، وقتی به همراه پسرش در ساحلی در فرانسه حضور دارد، پیامی را دریافت می کند: «بچه حالا 25 ساله است.» در همین حال، «لیبی» که در حدود یک سالگی به فرزندخواندگی پذیرفته شد، خبردار می شود که عمارت خانوادگی «لم» را به ارث برده است. «هنری»، پسر خانواده «لم»، دوران کودکی خود را توصیف می کند و از رویدادهای ترسناکی سخن می گوید که بعد از آمدن و ماندن «دیوید تامسن» در زندگیشان رقم خورد. «لیبی» تلاش می کند از گذشته اش سر درآورد اما رازهایی که برملا می شود، فراتر از تصورات او است.
درباره لیزا جول
درباره لیزا جول
لیزا جوئل نویسنده انگلیسی پنجاه ساله پیش از این با رمان خانه‌ای که در آن بزرگ شدیم به مخاطبان فارسی‌زبان معرفی شده‎ است. مهمانی رالف، سی هیچ و بعد از مهمانی که دنباله داستان مهمانی رالف است، از معروف‌ترین آثار این نویسنده است. مهمانی رالف در سال۱۹۹۹ منتشر و پرفروش‌ترین رمان یک نویسنده اولی در بریتانیا شد. جوئل در سال۲۰۰۸ برای رمان شماره ۳۱ خیابان رویایی که یک کمدی رمانتیک بود، جایزه ملیسا ناتان را برد.
ویژگی های کتاب ساکنین طبقه بالا
  • از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
  • نامزد جایزه بهترین داستان تریلر گودریدز سال 2019
نکوداشت های کتاب ساکنین طبقه بالا

تریلری روانشناختی که نمی شود آن را کنار گذاشت.

Publishers Weekly

مستحکم و سریع.

Kirkus Reviews

داستانی هیجان انگیز.

People
قسمت هایی از کتاب ساکنین طبقه بالا

اگر بگویم دوران کودکی ام قبل از آمدن آن ها عادی بود، دروغ گفته ام. هیچ شباهتی به عادی نداشت ولی چون تنها چیزی بود که می شناختم، پس عادی به نظر می آمد. پس از سال ها مرور اتفاقات پیش آمده، الان می فهمم چقدر عجیب بوده است.

پدر و مادرم با لباس های معمولی در حیاط نشسته بودند، روزنامه می خواندند و چای می نوشیدند. من تا هشت و نیم خواب بودم، البته برای من که عادت داشتم زود از خواب بیدار شوم، خیلی دیر بود. باید بگویم که حتی در دوران نوجوانی هم به ندرت تا ساعت نه می خوابیدم. در حالی که چشم هایم را می مالیدم، از اتاق خواب بیرون آمدم که با آن صحنه رو به رو شدم.

با دیدن آن ها فورا به اتاق خواب برگشتم. ضربان قلبم بالا رفته بود و دل و روده ام به معنای واقعی کلمه به هم می پیچید. دستم را روی گلویم گذاشته بودم و سعی می کردم حالت تهوع و وحشت خود را فرو بنشانم. چند بار زیر لب کلمه لعنتی را تکرار کردم. کمی بعد، وقتی لای در اتاقم را باز کردم، آن ها رفته بودند. نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. باید به یک نفر می گفتم. باید به «فین» می گفتم.

مقالات مرتبط با کتاب ساکنین طبقه بالا
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب ساکنین طبقه بالا"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

عالی بود واقعا داستانش پرکشش بود

1403/02/28 | توسطسمیرا
1
|