کتاب «سرگذشت آب و آتش» نوشته «بهار برادران» توسط نشر پر منتشر شده است.
کاش میتوانستم بگویم هرگز به نوشتن چنین نامهای فکر نکرده بودم اما این جمله دروغی بیش نیست. من در این سالها هر بار که دوین را به قصد جنگ ترک کردهام به نوشتن نامهای به شما فکر کردهام. نامهای مردانه، به سبک همان صحبتی که در تیسفون داشتیم؛ جدی و محتاطانه. البته که جز مرزبان دایانا بحث دیگری میان ما نیست. پس موضوع این نامه که امروز بر روی کاغذ میآید، همیشه همسر من بوده است. تا دو سال پیش، این نامه را زهرآگین تصور میکردم. گله و شکایتی عمیق که به شما یادآوری کند چطور دایانا، همسر مرا سالیان دراز با یاد خود آزردید. ابتدا با اشتباهات و سپس با خاطراتتان آرامش را از او گرفتید. با زنی که هر دو میدانیم چقدر بزرگ و دوست داشتنی است بسیار بد برخورد کردید. درد، تنها چیزیست که در این سالها برای دایانا باقی گذاشتید.
البته امروز دیگر دو سال پیش نیست. من هم نمیخواهم خاطر ولیعهد ایران را بیش از این آزرده کنم. این نامه را مینویسم تا خواهش دیگری داشته باشم. میخواهم مراقب مرزبان ارمنستان باشید. حالا که دیگر من نمیتوانم آرامشی را که شما از او دریغ کردید به او برگردانم، شما آرامبخشش باشید. هر طور دایانا میخواهد کنارش باشید. به عنوان یک ولیعهد، یک دوست، یک برادر، یک همسر... هر طور که میخواهد مراقبش باشید. دایانا لایق خوشبختی است. پس خوشبختی را همانطور که میخواهد، به او هدیه دهید.
کتاب سرگذشت آب و آتش