1. خانه
  2. /
  3. کتاب تاریخ روضة الصفا (15 جلدی)

کتاب تاریخ روضة الصفا (15 جلدی)

4.5 از 1 رأی

کتاب تاریخ روضة الصفا (15 جلدی)

تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوک و الخلفا
Tarikh
ناموجود
4750000
معرفی کتاب تاریخ روضة الصفا (15 جلدی)
کتاب حاضر با تصحیح، تحشیه و تبویب جدید در 15 مجلد به شرح زیر منتشر شده است : جلد اول: از ظهور خلقت تا شلوم بن داود جلد دوم: از سلیمان بن داود تا افول ساسانیان جلد سوم: شرح حال پیامبر تا سال هفتم هجرت جلد چهارم: وقایع سال 8 تا 40 هجرت جلد پنجم: شرح حال ائمه اطهار، بنی امیه و خلفای عباسی جلد ششم: از طاهریان تا سلجوقیان جلد هفتم: از خوارزمشاهیان تا آل کرت جلد هشتم: مغولان، چوپانیان، ایلکانیان و سربداران جلد نهم: امیر تیمور گورکان جلد دهم: جانشینان امیرتیمور جلد یازدهم: سلطنت سلطان حسین بایقرا و ذکر بدایع و عجایب و غرایب جغرافیا جلد دوازدهم: صفویان و افشاریان جلد سیزدهم: زندیه، قاجاریه تا پایان جنگ اول ایران و روس جلد چهاردهم: دنباله سلطنت فتحعلیشاه جلد پانزدهم: سلطنت محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار.
درباره محمد بن خاوندشاه میرخواند
درباره محمد بن خاوندشاه میرخواند

محمد بن‌خاوند شاه بن‌سید برهان‌الدین  (۸۳۷ – ۹۰۳ یا ۹۰۴ق)، معروف به «میر خواند»، ادیب، بزرگترین مورخ عهد تیموری، مؤلف اثر معروف تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوک و الخلفا.

نام وى سیّد بن امیر برهان‌الدّین خاوند شاه بن‌شاه کمال‌الدّین محمود بلخى، معروف به میرخواند یا امیرخواند است. او خود را در کتابش محمّد بن‌ خواند شاه مى‌نامد و مى‌گوید لقب میرخواند را دیگران به وى داده‌اند. او از مورخان بزرگ قرن نهم هجرى بود که در 837ق در بخارا زاده شد.

خاندان میرخواند از سادات حسینی و از خاندان خاوند سید اجل بخاری بود که در ماوراء النهر شهرت و احترام بسیار داشت و سلسلۀ آبا و اجداد او به زید بن علی بن حسین علیهم‌السلام می کشید. پدرش سیّد برهان‌الدّین خاوند شاه، در بخارا تجارت مى‌کرد. بنابراین، وى حسب و نسب عالى داشت، اما به‌رغم این برخوردارى، از تکبر و فخر بر کنار بود و از خردسالى در حدیث و دیگر معارف و علوم معقول و منقول، چیره‌دست و در فن انشا بى‌همتا شد.

اما در کودکى پدرش را از دست داد و بر اثر تنگ‌دستى از آن‌جا به بلخ رفت و از عالمان آن سامان بسیار بهره گرفت و در جرگه دانش‌مندان روزگار خود درآمد. آن‌گاه به هرات رفت و با مشایخ صوفیه بزرگ هم‌سخن شد و بسیار شهرت یافت و مرید شیخ بهاءالدّین عمر گشت و تا وفات وى در آن‌جا ماند.

سلطان حسین بایقرا و وزیر دانش‌دوست او امیرعلى شیر نوایى در آن‌جا به وى توجه کردند و او در فن ادب و انشا و تاریخ‌نگارى چیره‌دست شد و سرانجام روضة الصفا را به نام آن وزیر دانش‌مند نوشت. میرخواند در خانقاهِ «خلاصه» مى‌زیست که امیر در هرات ساخته بود و در آن‌جا با خاطرى جمع به کار تحقیق سرگرم بود.

وى پس از اینکه در سلک ملازمان آن وزیر دانش‌دوست درآمد به یکى از بنیادگذاران محفل ادبى و علمى هرات (مکتب هرات) بدل گشت. پیوند دوستى خالصانه میرخواند و امیرعلیشیر نوائى سال‌ها از هم نگسست و به‌رغم ارج‌گزارى آن وزیر بزرگ تیمورى درباره میرخواند، وى زندگى ساده و بى‌آلایش خود را دنبال مى‌کرد و به شغلى دیوانى در دربار سلطان حسین بایقرا که بى‌گمان سود مادى فراوانى برایش به دنبال مى‌آورد، هرگز تن نمى‌داد.

حکیم میرخواند در بخش مهمى از زندگانى خود به دانش‌اندوزى و نوشتن کتاب‌هاى گوناگون پرداخت و سال‌هاى پایانى عمرش را در خلوت در گازرگاه هرات سپرى کرد.

میرخواند از مورخینی است که به تاریخ عمومی می پردازد و ازنگاهی جامع و وسیع نسبت به تاریخ برخوردارند. یکی ازهمفکران و نیز شاگردان وی در این زمینه خواندمیر (مؤلف تاریخ عمومی بنام تاریخ حبیب السیر می‌باشد).

برخی محققین گفته اند که وی در نگارش تاریخ روضه الصفا درشیوه و اسلوب به افق های جدیدی دست یافته بود .

میرخواند ادیب و مورخی بزرگ بود و در کتب خود شیوه نگارش روان و پخته‌ای را جلوه‌گر ساخت و درعین استفاده از تماثیل و استعارات مختلف، نثر سلیسی را به کار گرفت که بعدها مورد استفاده مورخان دیگر قرار گرفت. وی در بهره‌گیری از علوم و دانش‌های مختلف به پایه‌ای رسیده بود که حتی موجبات تحسین امیرعلیشیر نوائی را فراهم آورد و امیر او را در علم تاریخ و انشاء بی‌همتا خواند. تسلط میرخواند در انشاء و فنون ادبی زمان خود مورد تحسین مورخان پس از وی نیز قرار گرفته است به گونه‌ای که خواندمیر نواده فاضل او نیز خواجه میرخواند را به بهترین کلام ستوده است: (وفور وقوف آن حضرت در فن تاریخ و صنعت انشاء بمرتبه‌یی بود که قلم سخن آرا از تبیین آن بعجز و قصور اعتراف دارد و کمال بلاغت آن مهر سپهر سیادت در تحریر حکایات و تقریر روایات درجه‌یی داشت که بیان فصحا توضیح آنرا کما ینبغی از جمله محالات می‌شمارد)

او پس از وفات مرشد خویش در سال 901ق گوشه انزوا و عبادات اختیار نمود به عمر درد و سوء القنیه و ضعف بسیار مبتلا شد و به هرات بازگشت و پس از 10 ماه بستری بودن در 2 ذی القعده 903ق در سن 66 سالگی درگذشت و در کنار مزار شیخ بها الدین عمر صوفی پیر و مراد پدرش در هرات به خاک سپرده شد.

نظر کاربران در مورد "کتاب تاریخ روضة الصفا (15 جلدی)"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

لطفا موجودش کنید برای تحقیق دکترام نیاز دارم!

1403/11/06 | توسطسید یاسین موسوی - کاربر سایت
0
|

چه خبره 2.5 میلیون تومان برای 15 تا کتاب ؟! مگه با حقوق اداره کار میشه دیگه کتاب خرید ؟! میلیاردرها هم که اهل مطالعه نیستند پس همگی ماتم بگیرین

1401/06/12 | توسطرستگار - کاربر سایت
8
|
پاسخ ها

حالا که شده 4میلیون و 750 هزار تومان ؟! شهر هرته دیگه ؟! انتشارات اساطیر هم که شور را از مزه برده

1401/12/15|توسطحمیدی - کاربر سایت
3