سکوت تو
هی بیشتر می شود
شاید شایسته باشی
باشی یا نباشی
صورتم گیرمی دهد
برای چاپیدن
جور در نمی آید
جوراب ها جواز همگی است
جایز نیست که بدانیم،
بد به حال کسی که
«بدا» به حالش می شود
بد و بدتر بدی نیست
به دیده بدان بها بده
بدو هرگز مفروش دیده بان،
تا چای دم کرده ام برگرد
انگارجور دیگری می خواهی
با ما سپری کنی