اثری خیره کننده و بسیار برانگیزاننده.
اثری نوشته ی یکی از مهم ترین نظریه پردازان قرن بیستم.
مقاله ی کلاسیک فوکو درباره ی رابطه ی پیچیده ی میان زبان و تصویر.
بسیاری از نقاشی های ماگریت به یکی انگاشتن عرفانی و افلاطونی واژه ها با سرشت چیزها به سختی می تازد. همانطور که واژه ها در زبان شناسی سوسوری به «چیزها» اشاره نمی کنند، در سوررئالیسم ماگریت نیز تصاویر پرداخته ی نقاش، به راستی با چیزی که حضور حاکمش به آن، سویه الگو یا سرچشمه ای را اعطا کند، «همگون» نیستند.
مرگ تأویل، به معنای ایمان آوردن به هستی نشانه هاست، نشانه هایی که به گونه ای نخستین، آغازین، راستین، در مقام علامت هایی منسجم، مناسب و نظام مند، وجود دارند... زندگی تأویل، از سوی دیگر به معنای ایمان آوردن به این است که چیزی وجود ندارد بجز تأویل.
آنچه به دید من بسیار پرسش انگیز می آید، تقابل ساده ی شناوری از جا به در رفته ی چپق بالایی است با ثبات چپق پایینی.
میراث جادوانه ی «میشل فوکو»، روشی است که از طریق آن به تاریخ می نگریم.