«این روزها در هر شرکتی حداقل یک نفر هست که آرام آرام به سمت دیوانه شدن میرود.» باب اسلاکوم مضطرب و خسته است و از کارش میترسد. پس چرا بیش از هر چیز دنبال فرصتی است تا بتواند در گردهمایی بعدی شرکت سخنرانی کند؟ هلر، در این کتاب طنزآمیز و تیره، ما را به گردشی در گردونه دیوانهکننده کار میبرد. محل کار هلر مهد پارانویا، تهور و شوخیهای تهوعآور است و تا ابد پرسشی دیرین بر آن سایه افکنده است؛ واقعا کیست که این نمایش را اداره میکند؟ کار یکنواخت و ملالآور روزانهمان، وقتی به قلم هلر در بیاید، هیچوقت آنقدرها هم پوچ به نظر نمیرسد.
کتاب کار