یکی از برترین آثار یک نویسنده ی بزرگ.
رمان لذت بخش، قدرتمند و بی نهایت سرگرم کننده ی کوندرا.
اثری تحسین برانگیز.
یاکوب می دانست که همه ی انسان ها در نهان، آرزوی مرگ کسی را دارند و فقط دو چیز مانع از متحقق کردن آرزویشان می شود: ترس از مجازات و دردسرهای عینی و واقعی ناشی از ارتکاب قتل.
مادری نفرین است، قیدی ظالمانه تر از قید میان مادر و فرزند وجود ندارد؛ و به علاوه باید فکر کنم که بچه ام را وارد چگونه دنیایی می کنم. او به یک چشم بهم زدن به مدرسه خواهد رفت و کله اش پر از دروغ های محض و چرندیاتی خواهد شد که در تمام عمر سعی کرده ام با آن ها مبارزه کنم. آیا باید ناظر تبدیل تدریجی فرزندم به یک ابله همرنگ جماعت بشوم؟ یا باید میراث عقلی خود را به او بدهم و در مقابل، ناظر خوردگی روزافزونش در رویایی با همان تضادهای قدیمی باشم؟ و البته باید به فکر خودم هم باشم. در این مملکت، والدین را به خاطر نافرمانی فرزندانشان و بچه ها را به خاطر خلافکاری والدینشان مجازات می کنند...
هیچکس این را درک نمی کند و از همه کمتر زنم، او فکر می کند که نشانه ی استوار عشق مرد، بی علاقگی او نسبت به زن های دیگر است؛ ولی این حرف بی ربطی است. چیزی همیشه مرا به سمت زن دیگری می کشد، اما به محض این که تصاحبش می کنم، نوعی نیرو که خاصیت فنری دارد دوباره به طرف کامیلا پرتابم می کند. بعضی وقت ها احساس می کنم که فقط به خاطر پیوند دوباره، آن پرواز شگفت انگیز بازگشت (سرشار از محبت، اشتیاق، افتادگی) به سوی همسرم که با هر بی وفایی تازه بیشتر دوستش می دارم، است که دنبال زن های دیگری می افتم.
این سبک از کمدی، تلاشی است برای بیرون کشیدن شوخ طبعی از دل موضوعاتی که اکثر افراد آن ها را در ذات خنده دار در نظر نمی گیرند
«کوندرا» یکی از متبحرترین رمان نویسان روزگار ماست. او نه تنها به نوشتن رمان های فوق العاده مشهور است، بلکه همواره به تحلیل آثار ادبی نیز دست زده است.
این کتاب به نظرم قویترین داستانگویی رو میون کارهای کوندرا داراست. در هم تنیدگی شخصیتها و رفته رفته متصل کردنشون بهم عالیه. اگه قصد دارین از کوندرا بخونید انتخاب خوبیه. مضامین مثبت ۱۸ مثل بسیاری از کارهای کوندرا توش زیاده
سردرگمی انسانها در زندگی رو به قشنگی تصویر سازی کرده
علی رغم اینکه این رمان به گفتهی منتقدان یکی از تیرهترین نوشتههای کوندرا است ،این کتاب رو دوست داشتم .حرفهای زیادی برای گفتن داشت...از حسادتهای کورکورانه گرفته تا غرورهای نابجایی که تو را وادار میکند امثال خود را دوست نداشته باشی و از آنها متنفر باشی
یه مقدار روابط انسانها و کاراکترها پیچیده میشه.... بهتره یه نمودار رسم کنید و روابط و نسبت افراد مختلف رو در اون مشخص کنید تا گیج نشید و یادتون نره که کی کیو میخواد..کی با کی دوسته ...کی فرزند کیه..مثل همیشه ترجمه خوب فروغ پوریاوری
کتاب بار هستی این مرد که فلسفی است هم خوبه البته داستانش ضعیفه ولی از نظر فلسفی موفقه این کتاب هم عالیه
این کتاب خیلی خوبه....مثل اکثر اثار میلان کوندرا خیانت و سردرگمی انسانها بخوبی بیان شده.