عباس پژمان از زبانهای انگلیسی و فرانسه ترجمه می کند و به زبان اسپانیایی هم آشناست. پژمان که همهٔ مراحل تحصیلش را با درخشش طی کرده است مدت چهار سال در دوران دانشجویی مترجم ماهنامهٔ پزشکی نسخه بود. او ترجمهٔ آثار ادبی را در اویل دههٔ ۱۳۷۰ و ضمن اشتغال به طبابت شروع کرد و اولین اثرش در سال ۱۳۷۳ به چاپ رسید. اما بعد از ترجمهٔ اثر اول خود به علت گرفتاری های شغلی و جو فرهنگی خاصی که در اوایل دههٔ هفتاد حاکم بود مدت شش سال از ترجمه دست کشید، تا اینکه مجددا، در سال ۱۳۷۸، ترجمهٔ آثار خارجی را از سر گرفت. پژمان مقالات متعددی هم در نشریات مختلف به چاپ رسانده و سخنرانیهای ادبی متعددی در مراکز فرهنگی و دانشگاهی و برنامه های تلویزیون ارائه داده و مدت یک سال هم در سرای عالی ترجمه اصول ترجمه را به دانشجویان تدریس کرده است. او همچنین داور یک دوره از جایزهٔ گلشیری در بخش رمان و داور چندین دوره از جایزهٔ کتاب سال و کتاب فصل و پروین اعتصامی در بخش ترجمه بوده است. ترجمهٔ پژمان از کتاب من و پلاترو، اثر خوان رامون خیمنس، در دپارتمانهای زبان و ادبیات اسپانیایی در دانشگاه علامهٔ طباطبایی و بعضی از واحدهای دانشگاه آزاد تهران تدریس می شود. عباس پژمان تسلط کامل مترجم به زبان مقصد و متن اصلی اثر و سبک نویسنده را اساس ترجمه می داند و معتقد است که تا مترجم متن اصلی اثر را به طور کامل درک نکند درواقع ترجمهٔ واقعی صورت نخواهد گرفت و مترجم حتی در بهترین حالت فقط تصورات خودش را به نام ترجمه به زبان مقصد خواهد نوشت. او در مصاحبه ای با روزنامهٔ جام جم می گوید: «... دانستن زبان در ترجمه، معنی خاصی دارد. دانستن زبان برای ترجمهٔ ادبی به این معنی است که آن متنی را که می خواهی ترجمه کنی، خوب بفهمی. این موضوع متأسفانه در کشورما خیلی کمرنگ جلوه داده می شود وغالبا تسلط به زبان مقصد را مهم تر می دانند درحالی که اصلا این طور نیست. فهمیدن متن ادبی خودش یک نوع هنر است که امروزه یک تئوری مهم هم پشت سر آن هست... فقط چیزی که هست اگر مترجم به زبان مقصد مسلط باشد بسیاری از مواردی را که معنای آن ها را در متن اصلی متوجه نشده است به شکلی می نویسد که خیلی مشخص نباشد؛ هر چند بالاخره ردپاهایی هم از خودش باقی می گذارد و از روی همان متن فارسی هم می شود فهمید که مترجم نتوانسته است برخی مفاهیم را بفهمد. هرچقدرهم که مترجم روی متن فارسی کارکند، و بخواهد به آن مواردی که آنها را نفهمیده صورت های منطقی بدهد، معمولا بازهم رد پاهایی ازخودش برجای می گذارد.» عباس پژمان در ترجمهٔ خود از شازده کوچولو، اثر مشهور آنتوان دو سنت اگزوپری، که چاپ اول آن در تابستان ۱۳۸۷ منتشرشد، این نکته را به طور مبسوط و مستدل طی توضیحات چهل صفحه ای خود در موخرهٔ کتاب شرح می دهد.