کتاب فرندز

Friends, Lovers, and the Big Terrible Thing
دوستان و عاشقان
کد کتاب : 107768
مترجم :
شابک : 978-6222544720
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 303
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 26
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

فرندز
Friends, Lovers, and the Big Terrible Thing
زندگی و خاطرات متیو پری
کد کتاب : 122524
مترجم :
شابک : 978-6229347508‬‬‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 248
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

زندگی و خاطرات متیو پری
Friends, Lovers, and the Big Terrible Thing
کد کتاب : 108277
مترجم :
شابک : 978-6225914315
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

فرندز
Friends, Lovers, and the Big Terrible Thing
زندگی و خاطرات متیو پری
کد کتاب : 141558
مترجم :
شابک : 978-6223121739
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 367
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب فرندز اثر متیو پری

«سلام، اسم من متیو است، هرچند شاید مرا با اسم دیگری بشناسید. دوستانم متی صدایم می‌کنند. و احتمالا تا حالا می‌بایست مرده باشم!» و این‌گونه زندگی‌نامه‌ی پرفرازونشیب هنرپیشه‌ی معروف، متیو پری آغاز می‌شود؛ زندگی‌نامه‌ای که در آن ما را با خود به سفری از رویاهای دوران بچگی تا شهرت و اعتیاد و بهبودی پس از آن می‌برد. متیوی پنج‌ساله قبل از این‌که مدام به بیمارستان برود یا در مراکز بازپروری بستری شود، به خاطر جدایی پدر و مادرش مدام بین مونترال کانادا و لس‌آنجلس در رفت‌و‌آمد بود.
متیوی چهارده‌ساله ستاره‌ی تنیس کانادا بود، و متیوی بیست‌و‌چهارساله برای بازی در محبوب‌ترین سریال تاریخ به نام فرندز انتخاب شد. در داستانی باورنکردنی که فقط خودش می‌تواند با آن طنز آشنا، صمیمی و دوست داشتنی‌اش آن را تعریف کند، از خانواده‌ای می‌گوید که بزرگش کردند، از میل و اشتیاقش برای شناخته‌شدن و شهرت، از حفره‌ی عمیق درونش که حتی با محقق شدن رویاهایش هم پر نمی‌شد.
و از طرفی دیگر از آرامشی می‌گوید که در پاک‌بودن از اعتیاد یافته، و از حس حضور در سریال پربیننده‌ی فرندز. او خاطرات جالبی از دیگر بازیگران فرندز و سایر ستاره‌هایی تعریف می‌کند که در زندگی با آن‌ها هم‌مسیر بوده است. متیو در این کتاب درباره‌ی اعتیادش صحبت می‌کند، از شش هزار جلسه‌ی ترک اعتیاد، از شصت‌و‌پنج بار سم‌زدایی و بازپروری، از هفت میلیون دلاری که برای پاک‌شدن خرج کرده.
او با بیانی صادقانه و صمیمی و با طنازی خاص خودش از زندگی پر زرق‌و‌برق و باشکوه ستاره‌بودن می‌گوید، از شهرت بی‌حدوحصر و بار مسئولیتی که با خود به همراه دارد و از فرازونشیب‌های زندگی پرپیچ‌وخم‌اش. کتاب با این که زندگی‌نامه است اما روند زمانی منظمی ندارد و متیو بارها و بارها گذشته و حال را در هم می‌آمیزد و گاهی حتی به سبک جریان سیال ذهن ما را وارد هزارتوی زندگی‌اش می‌کند.
کتاب فرندز (دوستان و عاشقان) کتاب آسانی نیست. کتابی نیست که آن را صرفا برای سرگرمی بخوانید، کتابی است تیز و گزنده؛ و از شما می‌خواهد به چیزهایی فکر کنید که گاهی ممکن است تلخ و دردناک باشد، ولی مانند دوست خوبی که تا همیشه همراه‌تان است، دستش را به سمت‌تان دراز می‌کند، دست‌تان را می‌گیرد و با خودش بالا می‌کشد.

کتاب فرندز

متیو پری
متیو لنگفورد پری (متولد 19 اوت 1969) بازیگر، کمدین و تهیه کننده آمریکایی-کانادایی است. او بیشتر به خاطر نقش چندلر بینگ در سریال کمدی تلویزیون NBC Friends (1994-2004) شناخته می شود.علاوه بر بازی در مجموعه تلویزیونی کوتاه مدت استودیو 60 در نوار غروب، پری در چندین فیلم از جمله احمق ها به داخل، تقریبا قهرمانان، کل نه یارد، 17 دوباره و داستان ران کلارک ظاهر شده است.در سال 2010، او در هر دو بازی های صوتی و ویدیویی کار کرد و صدای بنی را در بازی ویدیویی Fallout: New Vegas انجام داد.پری یکی از خالقان،...
قسمت هایی از کتاب فرندز (لذت متن)
«کورتنی کاکس پیراهن زردی پوشیده و بی نهایت زیبا بود. از یکی از دوستان مشترک، راجع به لیسا کودرو شنیده بودم و درست همان طور که دوستم گفته بود، خوشگل و بامزه و بغایت باهوش بود. متی له بلانک آدم باحال و خون گرمی بود و دیوید شویمر موهایش را خیلی کوتاه کرده بود (نقش پونتیوس پیلاطس را با گروه تئاترش در شیکاگو بازی می کرد) و با چهرهٔ معصومش از همان اول بسیار بامزه بود: خون گرم و باهوش و خلاق. بعد از من، دومین نفری بود که بیشترین شوخی ها را پیشنهاد می کرد... من احتمالا روزی ده تا شوخی پیشنهاد می کردم که دو تایشان قبول می شد. فقط برای خودم شوخی پیشنهاد نمی کردم، برای همه شوخی پیشنهاد می دادم. می رفتم پیش لیسا و می گفتم: «می دونی، شاید بامزه باشه اگه این رو بگی...» و او هم امتحانش می کرد.

آن روز سر کار جوری که انتظار داشتم، پیش نرفت. ولری هیچ اشاره ای به اتفاقی که افتاده بود، نکرد و همان طور که انتظار می رفت، داشت عین روزهای عادی دیگر رفتار می کرد. من هم سریع دوزاری ام افتاد و نقشی که باید را بازی کردم؛ اما از درون داشتم از هم می پاشیدم. چند شب را به گریه و بخش عمده ای از روز را به خوابیدن بعد از خماری در تریلر کوچکم گذراندم... تازه نگویم برایتان از ساعت ها و ساعت ها تماشای بزرگ تر شدن نقش کریگ به عنوان نقش عشقی مقابل ولری... همه و همه باعث شد نوجوانی بسیار غمگین و سرخورده شوم. سریال بازخورد بسیار بدی داشت و من خدا را شکر کردم از اینکه چهار هفته بعد از آن شب سرنوشت ساز، سیدنی لغو شد و من دیگر مجبور نبودم ولری را ببینم.