کتاب چیزهایی که هرگز نباید به بچه ها گفت

Things never to tell children
  • 10 % تخفیف
    29,000 | 26,100 تومان
  • موجود
  • انتشارات: لگا لگا
    نویسنده:
کد کتاب : 109402
مترجم :
شابک : 978-6227668285
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 40
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 13 اردیبهشت

معرفی کتاب چیزهایی که هرگز نباید به بچه ها گفت اثر آلن دوباتن

این کتابی است که هرگز نباید به دست کودکان بیفتد. در حالی که دارای یک کاراکتر بامزه با تصویرسازی‌های شیرین است، سرشار از حقایق تاریک و واقعیت‌های زبر و خشن هم هست. با این حال، بزرگسالان به هنگام تورق آن تسکین می‌یابند و طنز جذاب آن آرامش‌بخش خواهد بود. این داستان مصور جذاب و تا حدی ساده‌انگارانه، زندگی بانی بی‌نوا و معصوم را از کودکی تا بزرگسالی روایت می‌کند. او در این راه پر پیچ و خم، با موانعی روبرو می‌شود که خواننده به سرعت متوجه این موانع خواهد شد، زیرا خود در سیر طبیعی زندگی‌اش احتمالا با این مشکلات روبرو بوده. در نهایت، همان‌طور که به همراه بانی می‌خندیم و اشک می‌ریزیم، بانی به ما یادآور می‌شود که در این راه تنها نیستیم. کتاب «چیزهایی که هرگز نباید به بچه‌ها گفت» از درسگفتارهای آلن دوباتن در مجموعه‌‌ی مدرسه‌ی زندگی است که در پی یافتن معنایی برای زندگی انسان‌هاست. این کتاب نیز با تصاویر و متنی ساده، از دشواری یافتن خوشبختی در زندگی و این حقیقت تلخ می‌گوید که چیز زیادی در انتظار ما انسان‌ها نیست و هر چه هست را باید خود بسازیم.

کتاب چیزهایی که هرگز نباید به بچه ها گفت

آلن دوباتن
آلن دوباتن، زاده ی 20 دسامبر 1969، نویسنده ی سوییسی/انگلیسی است.دوباتن در زوریخ به دنیا آمد. پدرش که در مصر به دنیا آمده بود، به سوییس مهاجرت کرد و از موسسان یک شرکت سرمایه گذاری شد و بعد از آن، ثروت هنگفتی به دست آورد. او یک خواهر دارد و دوازده سال اول زندگی اش را در سوییس گذرانده است.دوباتن برای تحصیل، به مدرسه ای شبانه روزی در آکسفورد فرستاده شد و زبان انگلیسی را آموخت. او در رشته های تاریخ و فلسفه تحصیل کرد و مقطع دکتری را در رشته ی فلسفه ی فرانسه در دانشگاه هاروارد آغاز کرد اما به خاطر ن...
قسمت هایی از کتاب چیزهایی که هرگز نباید به بچه ها گفت (لذت متن)
بانی سرش را بلند کرد و خیره به آسمان شد: چه پهناور و باشکوه و ابدی بود. هم زمان، هم احساس حقارت کرد و هم احساس بزرگی - و دلش می خواست کسی باشد تا از این حس وحال با او بگوید.